وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ اما آن کس که نامه اعمالش را به دست چپش دهند مي گويد : اي کاش نامه مرا به دست من نداده بودند ،
وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ و ندانسته بودم که حساب من چيست ،
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ اي کاش همان مرگ مي بود و بس ،
مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ دارايي من مرا سود نبخشيد ،
هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ قدرت من از دست من برفت
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ بگيريدش ، زنجيرش کنيد
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ و به جهنمش بکشيد
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ و او را با زنجيري به درازاي هفتاد ذراع بکشيد.
إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ زيرا به خداي بزرگ ايمان نداشت.
وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ و به طعام دادن به مسکينان کسي را ترغيب نمي کرد.
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ در آن روز ، در آنجا هيچ دوستي نخواهد داشت.
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ طعامش چيزي جز چرک و، خون اهل دوزخ نيست.
لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ تنها خطاکاران از آن طعام مي خورند.
(25 - 29) اینها اهل شقاوت و بدبختی هستند که نامۀ اعمال آنان که کارهای بدشان در آنها ثبت شده است، به دست چپشان داده میشود تا مشخّص گردند و خوار و رسوا شوند. پس هرکدام از آنها به خاطر غم و اندوه و ناراحتی میگوید: (﴿يَٰلَيۡتَنِي لَمۡ أُوتَ كِتَٰبِيَهۡ﴾) ای کاش کارنامهام به من داده نمیشد! چون این کارنامه به وارد شدن به دوزخ و زیانمندی همیشگی مژده میدهد. (﴿وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِيَهۡ﴾) کاش چیزی نمیبودم و برانگیخته نمیشدم، و مورد حساب و بازخواست قرار نمیگرفتم. بنابراین میگوید: (﴿يَٰلَيۡتَهَا كَانَتِ ٱلۡقَاضِيَةَ﴾) ای کاش مرگ من، پایانبخش عمرم بود و بعد از آن دوباره زنده نمیشدم! سپس متوجه دارایی و قدرت خویش میشود، و ناگهان میبیند که مال و قدرت او آفت جانش گشته؛ چون او از این مال و قدرت برای آخرت خود استفاده نکرده است، و برای او در روز قیامت سودی ندارد؛ و اگر بخواهد مال خود را به عنوان بلاگردان خویش بدهد به او فایده نمیرساند. پس میگوید: (﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّي مَالِيَهۡ﴾) مال و دارائیام در دنیا به من سودی نرساند؛ چون من از آن چیزی برای آخرت خود پیش نفرستادم. همچنین در آخرت به من سودی نبخشید؛ چون زمان فایده رساندن آن گذشته است. (﴿هَلَكَ عَنِّي سُلۡطَٰنِيَهۡ﴾) فرمانروایی و قدرت من از دستم رفت و نابود گشت. پس لشکریان و کثرت ساز و برگ و مقام و جایگاه بزرگ به من سودی نرساند، بلکه همه از بین رفتند، و به سبب همین مال و مقام سود [واقعی] را از دست دادم، و به جای آن غمها و رنجها مرا فراگرفت.
(30 - 37) پس در این وقت دستور داده میشود که او را عذاب دهند، و به نگهبانان تندخو و سختگیر جهنّم گفته میشود: (﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ﴾) او را بگیرید و در گردنش طوقی بیندازید که او را خفه کند. (﴿ثُمَّ ٱلۡجَحِيمَ صَلُّوهُ﴾) سپس او را بر اخگرها و شعلههای آتش بغلطانید. (﴿ثُمَّ فِي سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُكُوهُ﴾) سپس او را در زنجیری از زنجیرهای بسیار داغ جهنّم که طولش هفتاد گز است به بند کشید؛ یعنی زنجیر را از مقعد او فروبرید و از دهانش بیرون کنید تا در آن به بند کشیده شود و آویزان گردد. و او همواره به این عذاب وحشتناک گرفتار میشود. چه بد عذاب و چه بد کیفری است! و چقدر جای حسرت و تأسّف است؛ چون سببی که او را به اینجا رسانده این است که او: (﴿إِنَّهُۥكَانَ لَا يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِيمِ﴾) بیگمان به خداوند بزرگ ایمان نمیآورد، و به پروردگارش کفر میورزید، و با پیامبران خدا به مخالفت بر میخاست و حقّی را که آنها با خود آورده بودند رد کرد. (﴿وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ﴾) و مردم را بر خوراک دادن به بینوا ترغیب نمیکرد؛ یعنی در دلش مهربانی و رحم نبود که بر فقرا و بینوایان رحم کند. پس او آنها را از مال خود خوراک نمیداد، و دیگران را نیز تشویق نمیکرد که به آنها خوراک دهند؛ چون انگیزهای در دلش برای این کار وجود نداشت. باید دانست که مدار خوشبختی دو چیز است: یکی اخلاص برای خدا که اصل آن ایمان آوردن به خداست، و دیگری نیکی کردن با مردم است، و بزرگترین نیکی، برآورده کردن نیاز مستمندان و دادن غذا به آنهاست. اما اینها نه اخلاص داشتند و نه نیکوکاری کردند، بنابراین سزاوار چیزی میگردند که مستحق آن هستند. (﴿فَلَيۡسَ لَهُ ٱلۡيَوۡمَ هَٰهُنَا حَمِيمٞ﴾) او در روز قیامت خویشاوند یا دوستی ندارد که برایش سفارش کند تا از عذاب خدا نجات یابد و یا به پاداش الهی دست یازد. ﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥ﴾ و شفاعت نزد او [= خدا] برای هیچ کسی فایده نخواهد داشت، مگر شفاعت کسی که خداوند به او اجازه دهد. ﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ﴾ ستمگران هیچ یار مهربان و شفاعتکنندهای ندارند که اطاعت شود. (﴿وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنۡ غِسۡلِينٖ﴾) و خوراکی جز خون و چرکی که از بدن دوزخیان بیرون میآید ندارند. این چرک و خونابه به شدت داغ و بدبو است و بدمزه و تلخ است. این خوراک زشت را (﴿إِلَّا ٱلۡخَٰطُِٔونَ﴾) جز کسانی که از راه راست منحرف شده و راههایی را در پیش گرفتهاند که آنها را به جهنم میرساند، نمیخورند؛بنابراین مستحق عذاب دردناک شدهاند.