و من هرگاه آنها را دعوت کردم تا تو آنان را بیامرزی انگشتانشان را در گوشهایشان فرو کردند و لباسهایشان را (به خود) پیچیدند، و (در مخالفت) اصرار (و پافشاری) کردند و به شدت گردن کشی و تکبر نمودند.
English Sahih:
And indeed, every time I invited them that You may forgive them, they put their fingers in their ears, covered themselves with their garments, persisted, and were arrogant with [great] arrogance. (Nuh [71] : 7)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و هرگاه آنها را به عبادت تو به یگانگی و فرمانبرداری از تو و رسولت که سبب آمرزش گناهانشان است دعوت دادم، گوشهایشان را با انگشتانشان بستند؛ تا دعوتم را نشنوند، و صورتهای خویش را با لباسهایشان پوشاندند تا مرا نبینند، و بر شرکی که بر آن قرار دارند ادامه دادند، و از پذیرش و فرمانبرداری دعوتم تکبر ورزیدند.
2 Islamhouse
و من هر چه دعوتشان کردم تا سرانجام آنان را بیامرزی، انگشتان خود را در گوشهایشان فرو کردند و لباسهایشان را [به خود] پیچیدند و [در مخالفت] اصرار [و پافشاری] کردند و به شدت، گردنکشی و تکبر نمودند.
3 Tafsir as-Saadi
Please check ayah 71:28 for complete tafsir.
4 Abdolmohammad Ayati
و من هر بار كه دعوتشان كردم تا تو آنها را بيامرزى، انگشتها در گوشهاى خود كردند و جامه در سر كشيدند و پاى فشردند و هر چه بيشتر سركشى كردند
5 Abolfazl Bahrampour
و من هر بار كه آنها را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوشهاى خود كردند و جامههاى خويش بر سر كشيدند و [بر كفر خويش] پاى فشردند و هر چه بيشتر بر تكبر خود افزودند
6 Baha Oddin Khorramshahi
و من هرچه دعوتشان میکنم تا سرانجام آنان را بیامرزی، انگشتانشان را در گوشهایشان میگذارند، و خود را در جامههایشان میپوشانند و [در کفر] پای میفشرند و سخت گردنکشی میکنند
7 Hussain Ansarian
و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بیامرزی، انگشتان خود را در گوش هایشان کردند و جامه هایشان را به سر کشیدند و بر انکار خود پافشاری ورزیدند و به شدت تکبّر کردند،
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و هر چه آنان را به مغفرت و آمرزش تو خواندم انگشت بر گوش نهادند و جامه به رخسار افکندند (تا مرا نبینند و سخنم را نشنوند) و (بر کفر) اصرار و لجاج ورزیدند و سخت راه تکبر و نخوت پیمودند
9 Mohammad Kazem Moezzi
و آنکه هر گاه خواندمشان تا بیامرزی برای ایشان نهادند انگشتان خویش را در گوشهای خویش و پوشیدند خویشتن را با جامههای خویش و اصرار کردند و کبر ورزیدند کبرورزیدنی
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و رداى خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر كبر خود افزودند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
«و من بیقرار، هربار که آنان را دعوت کردم تا برایشان (گناهانشان را) بپوشانی، انگشتانشان را در گوشهایشان نهادند و لباسهاشان را بر (سرها)شان کشیدند و (بر کفرشان) اصرار ورزیدند و هر چه بیشتر بر کبر خود افزودند.»
12 Mohsen Gharaati
و البتّه هرگاه که آنان را فراخواندم تا [ایمان بیاورند و] تو آنان را بیامرزى، انگشتانشان را در گوشهایشان نهادند و لباسهایشان را بر سر کشیدند و [بر سرکشی خود] پافشاری کردند و سخت تکبّر ورزیدند
13 Mostafa Khorramdel
من هر زمان که ایشان را دعوت کردهام تا (ایمان بیاورند و) تو آنان را بیامرزی، انگشتهای خود را به گوشهایشان فرو کردهاند (تا ندای حق را نشنوند) و جامههایشان را بر سر کشیدهاند (تا قیافهی مرا نبینند) و (در فسق و فجور و ظلم و زور بیشتر فرو رفتهاند و بر کفر) پافشاری کردهاند و سخت سرکشی نموده و بزرگی فروختهاند
14 Naser Makarem Shirazi
و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و هر گاه كه ايشان را بخواندم تا آنها را بيامرزى انگشتان خويش در گوشهاشان كردند- تا نشنوند- و جامههاى خود را بر سر كشيدند- تا مرا نبينند- و [بر كفر خويش] پاى فشردند و بسى سركشى و بزرگمنشى نمودند