برای آن هفت در هست، برای هر دری گروهی از آنها تقسیم (و معین) شدهاند».
English Sahih:
It has seven gates; for every gate is of them [i.e., Satan's followers] a portion designated." (Al-Hijr [15] : 44)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
جهنم هفت در دارد که از آنها وارد میشوند، و برای هر یک از درها تعداد مشخصی از پیروان ابلیس است که از آن وارد میشوند.
2 Islamhouse
[دوزخ] هفت در دارد [و] برای هر دری، گروهی از آنان تقسیم [و مشخص] شدهاند».
3 Tafsir as-Saadi
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ و به راستي که انسان را از گلي خشک، گلي تيره و گنديده بيافريديم. وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ و جن را پيش از اين از آتش سراپا شعله بيافريديم. وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ و به ياد آور آنگاه که پروردگارت به فرشتگان فرمود:«همانا من از گلي خشکيده، از گل سياه و گنديده اي انساني را مي آفرينم» فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ پس چون به او سامان دادم و از روح خود در آن دميدم در برابرش به سجده افتيد. فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ پس فرشتگان همگي سجده کردند . إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ مگر شيطان که سرباز زد از اينکه از زمرۀ سجده کنندگان باشد. قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (خداوند) فرمود: «اي ابليس! تو را چه شده است که همراه سجده کنندگان سجده نبردي؟» قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ گفت: «شايسته نيست براي بشري که او را از گلي خشکيده، گلي سياه و گنديده آفريده اي سجده کنم». قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (خداوند) فرمود: «پس از بهشت بيرون شو، بي گمان تو رانده شده اي». وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ و به راستي تا روز قيامت لعنت (خدا) ر توست . قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ گفت: «پروردگارا! تا روزي که (مردمان) برانگيخته مي شوند مرا مهلت بده» قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ گفت: «به يقين تو از مهلت يافتگاني» إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ تا روز (و) وقت معين قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ گفت: «پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختي (گناهان) را در زمين برايشان زيبا جلوه مي دهم و همگي آنان را گمراه مي نمايم. إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ مگر بندگان برگزيده و پاکيزه ات از ميان آنان. قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ گفت:«اين راه درستي است که دقيقاً راه به سوي من دارد». إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ بي گمان تو بر بندگانم سلطه و قدرتي نداري مگر گمراهاني که از تو پيروي مي کنند. وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ و بدون شک جهنم ميعادگاه همگي آنان است. لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ جهنم هفت در دارد و براي هر دري از آنان بهره اي مشخص وجود دارد. (26) خداوند متعال نعمت و احسان خودش را بر پدرمان آدم ـ علیه السلام ـ بیان میدارد، و آنچه را که از دشمنش ابلیس سر زد، مطرح مینماید، و به صورت ضمنی ما را از شر و فتنۀ شیطان برحذر میدارد. پس فرمود: (﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ﴾) و ما آدم را از گل خشکیده و خمیر گشتهای که صدایی چون صدای سفال داشت، بیافریدیم «حماء مسنون» به گلی گفته میشود که بر اثر ماندگاری زیاد آن، رنگ و بویش تغییر کرده باشد. (27) (﴿وَٱلۡجَآنَّ﴾) و پدر جنها، ابلیس را پیش از آفریدن آدم (﴿خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ﴾) از آتشی پرحرارت بیافریدیم. (28 - 29) خداوند هنگامی که خواست آدم را بیافریند، به فرشتگان فرمود: من از گلی سیاه و گندیده، انسانی را میآفرینم. پس چون آن را سامان دادم و او را به صورت جسد کاملی مرتب کردم و از روح خود در او دمیدم، در برابرش به سجده افتید. فرشتگان همه دستور پروردگارشان را اطاعت کردند. (30 - 31) (﴿فَسَجَدَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ﴾) تاکید بعد از تاکید است، تا بر این دلالت نماید که هیچ فرشتهای از سجده کردن تخلف نورزید. و این سجده، به خاطر تعظیم فرمان خدا و اکرام آدم بود؛ زیرا آدم چیزهایی را میدانست که فرشتگان نمیدانستند. (﴿إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰٓ أَن يَكُونَ مَعَ ٱلسَّٰجِدِينَ﴾) مگر شیطان که سر باز زد از اینکه از زمرۀ سجدهکنندگان باشد. و این نخستین عداوت و دشمنی او با آدم و فرزندانش بود. (32 - 33) خداوند به او فرمود: ای ابلیس! تو را چه شده است که با سجدهکنندگان نیستی؟! گفت: شایستۀ مقام من نیست برای بشری که او را از گلی خشکیده، گلی تیره و گندیده، آفریدهای، سجده کنم. پس او تکبر ورزید و از اطاعت و دستور الهی سرباز زد، و با آدم و فرزندانش اظهار دشمنی کرد و به جوهره و عنصر خود بالید، و تکبر ورزید و گفت: من از آدم بهتر هستم. (34 - 35) خداوند به عنوان مجازاتِ کفر ورزیدن و خود بزرگ بینیاش، بدو فرمود: (﴿فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٞ﴾) از بهشت بیرون شو، همانا تو رانده شده و مطرود بوده واز هر خوبی به دور هستی. (﴿وَإِنَّ عَلَيۡكَ ٱللَّعۡنَةَ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾) و لعنت و نکوهش و دوری از رحمت خدا تا روز قیامت برتوست. این آیه و امثال آن، مبین آن است که شیطان برکفر و دوریاش از خیر ادامه خواهد داد. (36 - 38) شیطان گفت: پروردگارا! تا روزی که مردمان دوباره زنده میشوند و برانگیخته خواهند شد، مرا مهلت بده. خداوند فرمود: به یقین تو از مهلت یافتگانی، تا آن روز و وقت معین؛ یعنی تا روزی که، زمان فرارسیدن آن پیش خدا معلوم است. خداوند دعا و خواستۀ شیطان را پذیرفت اما نه به خاطر احترام و بزرگیاش، بلکه این آزمایش و امتحانی برای او و بندگان خدا بود تا کسی که ولایت پروردگارش را میپذیرد، از کسیکه چنین نیست، مشخص گردد. بنابراین خداوند به شدت ما را از شیطان بر حذر داشته، و آنچه را که شیطان از ما میخواهد، برایمان توضیح داده است. (39) شیطان گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، دنیا را برایشان زیبا و آراسته جلوه میدهم، و آنها را فرا میخوانم تا آن را بر آخرت ترجیح داده، و بر انجام هر گناهی، فرمانبردارم باشند. (﴿وَلَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾) و همگی آنان را، از راه راست و صراط مستقیم باز میدارم. (40) (﴿إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ﴾) مگر بندگان برگزیده و پاکیزۀ تو از میان ایشان؛ یعنی کسانی که آنها را، به خاطر ایمان و اخلاص و توکلشان برگزیدهای. (41) (﴿هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّ مُسۡتَقِيمٌ﴾) این راه درست و راستی است که انسان را به من و بهشت میرساند. (42) تو بر بندگانم تسلطی نداری تا آنها را به سوی هر نوع گمراهی بکشانی؛ زیرا خداوند آنها را، به سبب بندگی کردن و پرستش پروردگار و اطاعتشان از دستورات او، یاری نموده و از شر شیطان در امان نگاه داشته است. مگر آنکس از گمراهان که به جای اطاعت از خداوند بخشنده، به دوستی تو و اطاعت از تو خشنود شده است. (﴿مِنَ ٱلۡغَاوِينَ﴾) «غوی» ضد «رشد» است؛ و «غاوی» کسی است که حق را بشناسد، اما آن را ترک کند. و «ضال» کسی است که حق را بدون شناخت، ترک نماید. (43) (﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوۡعِدُهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾) و بدون شک، جهنم میعادگاه همگی آنان؛ یعنی شیطان و لشکریانش میباشد. (44) (﴿لَهَا سَبۡعَةُ أَبۡوَٰبٖ﴾) جهنم هفت در دارد، و هریک از دیگری پایینتر است. (﴿لِّكُلِّ بَابٖ مِّنۡهُمۡ جُزۡءٞ مَّقۡسُومٌ﴾) و هر دری را، از پیروانِ ابلیس، برحسب اعمالشان، بهرهای مشخص است. خداوند متعال فرموده است:﴿فَكُبۡكِبُواۡ فِيهَا هُمۡ وَٱلۡغَاوُۥنَ وَجُنُودُ إِبۡلِيسَ أَجۡمَعُونَ﴾ پس همۀ گمراهان و لشکریانِ شیطان، برروی صورت، به جهنم انداخته میشوند. پس از آنکه خداوند، شکنجه و عذاب سختی را که برای پیروان شیطان آماده کرده است، بیان نمود؛ فضل بزرگ و نعمت پایداری را که برای دوستانش تدارک دیده است، نیز بیان نمود وفرمود:
4 Abdolmohammad Ayati
هفت در دارد و براى هر در گروهى از آنان معين شدهاند
5 Abolfazl Bahrampour
آن را هفت در است و براى هر درى، گروه معينى از آن [گمراه] ها تقسيم شدهاند
6 Baha Oddin Khorramshahi
که هفت طبقه دارد و بخشی جدا کرده از آنان خاص هر طبقه است
7 Hussain Ansarian
برای آن هفت در است، برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شده اند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
که آن دوزخ را هفت در است که هر دری برای ورود دستهای از گمراهان معین گردیده است
9 Mohammad Kazem Moezzi
برای آن است هفت در هر دری را است از ایشان بخشی جداگانه
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
[دوزخى] كه براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مىشوند]
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
«برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنِ آنان است.»
12 Mohsen Gharaati
هفت در دارد، براى هر در بخشى از آن گمراهان تقسیم شدهاند.»
13 Mostafa Khorramdel
دوزخ دارای هفت در است و هر دری بخش خاصّ و ویژهای از آنان دارد (که از آن به دوزخ درمیآیند و متناسب با اعمال زشت و پلشت ایشان است)
14 Naser Makarem Shirazi
هفت در دارد؛ و برای هر دری، گروه معیّنی از آنها تقسیم شدهاند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
آن را هفت در است كه هر درى را بخشى جداگانه از آنان