Wa tahsabuhum ayqaazanw wa hum ruqood; wa nuqallibuhum zaatal yameeni wa zaatash shimaali wa kalbuhum baasitun ziraa'ayhi bilwaseed; lawit tala'ta 'alaihim la wallaita minhum firaaranw wa lamuli'ta minhum rubaa
و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند، در حالیکه آنها خفته بودند، و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم، و سگ آنها دستهای خود را (بحالت پاسبانی) بر دهانۀ غار گشوده بود. اگر به آنها نگاه میکردی قطعاً فرار میکردی، و تو از آنها سخت میترسیدی (و وجودت از وحشت پر میشد).
English Sahih:
And you would think them awake, while they were asleep. And We turned them to the right and to the left, while their dog stretched his forelegs at the entrance. If you had looked at them, you would have turned from them in flight and been filled by them with terror. (Al-Kahf [18] : 18)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
- ای بیننده- به خاطر بازبودن چشمانشان گمان میکنی که بیدار هستند، اما در واقع در خوابند، و آنها را در خواب گاهی به راست و گاهی به چپ میگردانیم تا زمین بدنهایشان را نخورد، و سگشان که همراهشان است دو دستش را در آستانۀ غار گشوده است، اگر بر آنها اطلاع مییافتی و آنها را مشاهده میکردی بهطور قطع از ترس در حال فرار از آنها پشت میکردی، و نفست از وحشت از آنها لبریز میشد.
2 Islamhouse
و [اگر به آنها نگاه میکردی،] میپنداشتی بیدارند؛ در حالی که [با چشمانِ باز] خفته بودند؛ و ما آنان را به پهلوی راست و چپ میگرداندیم [تا بدنشان آسیب نبیند]؛ و سگشان بر آستانۀ غار [نشسته و به حالت پاسبانی] دستهایش را گشوده بود. اگر [به آنان نگاه میکردی و] از حالشان آگاه میشدی، قطعاً [از وحشت] فرار میکردی و دلت از ترس آنان آکنده میشد.
3 Tafsir as-Saadi
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا و خورشيد را مي بيني که چون بر مي آيد به طرف راست غارشان مي گراييد، و چون غروب مي کند به طرف چپشان مي گراييد، در حالي که آنان در محل وسيع غار قرار داشتند، اين از نشانه هاي خداست، هر کس که خداوند او را هدايت کند راه يافته است، و هر که را گمراه نمايد براي او دوست و راهنمايي نمي يابد. وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا و آنان را بيدار مي پنداري، حال آنکه آنان خفته اند. و ما آنان را به راست و چپ مي گردانديم، و سگشان دو دستش را به آستانۀ در گشاده بود، اگر بديشان مي نگريستي از آنان مي گريختي و به راستي سرتا پاي از ترس و وحشت آکنده مي شدي (17) یعنی خداوند آنها را از تابش نور خورشید محافظت نمود؛ زیرا غار اینگونه بود که خورشید به هنگام طلوع به طرف راست میگرایید. و به هنگام غروب، به طرف چپشان میگرایید. پس گرمای خورشید به آنها برخورد نمیکرد که بدنهایشان را خراب کند. (﴿وَهُمۡ فِي فَجۡوَةٖ مِّنۡهُ﴾) و خودشان در محل وسیع غار قرار داشتند؛ یعنی درجایی گشاده و وسیع. و این به خاطر آن بود تا هوا و نسیم باد بر آنها بوزد، و هوای آلوده را از آنها دور نماید، و تا از تنگ بودن جا رنج نبرند، و اذیت نشوند، به خصوص که آنها مدت طولانی در آن غار ماندند. و این، از نشانههای الهی است که بر قدرت و رحمت او دلالت مینماید که خداوند دعایشان را پذیرفت، و حتی در این چیزها آنها را هدایت و راهنمایی کرد. بنابراین فرمود: (﴿مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِ﴾) هرکس که خداوند او را هدایت کند، راه یافته است؛ یعنی برای بهدست آوردن هدایت، راهی جز از سوی خداوند نیست؛ و اوست که انسان را، به منفعت هر دو جهان هدایت مینماید. (﴿وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا﴾) و هرکه را گمراه نماید، برای او دوست راهنمایی نمییابی؛ یعنی کسی را نمییابی که او را سرپرستی کند، و کارهایش را به گونهای سامان دهد که به صلاح اوست، و وی را به خیر و رستگاری راهنمایی کند؛ چون خداوند بر گمراه شدن او حکم نموده است، و حکم او را هیچ کسی نمیتواند رد نماید.
(18) (﴿وَتَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞ﴾) و اگر بدیشان مینگریستی، آنان را بیدار میانگاشتی، حال آنکه آنان خفته بودند. مفسرین گفتهاند این بدان خاطر بود که چشمهایشان باز بود تا تباه و ضایع نشود. بنابراین کسی که به آنها نگاه میکرد، آنان را بیدار میپنداشت، حال آنکه خواب بودند. (﴿وَنُقَلِّبُهُمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِ﴾) و ما آنان را به راست و چپ میگرداندیم؛ و این نیز به خاطر آن بود تا بدنهایشان محافظت شود؛ زیرا طبیعت زمین اینگونه است که بدنهایی را که با آن چسبیده باشد، از بین میبرد. بنابراین خداوند چنین مقدر نموده بود که آنها را به راست و چپ و بر پهلوهایشان به اندازهای که بدنشان را زمین خراب نکند، بگرداند. و خداوند میتوانست بدون اینکه آنها را به چپ و راست بگرداند، بدنهایشان را محافظت نماید، اما او حکیم است و خواست که سنت او در جهان هستی اجرا شود، و خداوند اسباب را به مسبّباتشان ربط میدهد. (﴿وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِ﴾) و سگشان دو دستش را بر آستانۀ درِ غار گشوده بود. سگِ اصحاب کهف، که از آنها نگهبانی میکرد، مانند آنها به خواب فرو رفت، بنابراین هر دو دستش بر آستانۀ در دراز کشیده بود، خداوند اینگونه آنها را از آفت زمین حفاظت کرد. اما چگونه آنها را از گزند انسانها محافظت نمود؟ در این زمینه فرموده است: آنها را بهوسیلۀ رعب و ترسی که از دیدنشان انسان را فرامیگرفت، محافظت نمود. پس اگر کسی آنها را میدید، ترس سراپای او را فرا میگرفت و از آنها روی میگرداند و پا به فرار میگذاشت، و این چیزی بود که باعث شد تا آنها مدت مدیدی در غار بمانند. و هیچ کس آنها را ندید، با اینکه خیلی با شهر فاصلۀ نزدیکی داشتند. و چیزی که مبین آن است آنان به شهر نزدیک بودند این است، وقتی آنها بیدار شدند یکی از خودشان را فرستادند تا از شهر غذایی خریداری کند و بقیه منتظرش ماندند. پس این دلالت مینماید که آنها به شهر خیلی نزدیک بودهاند.
4 Abdolmohammad Ayati
مىپنداشتى كه بيدارند حال آنكه در خواب بودند و ما آنان را به دست راست و دست چپ مىگردانيديم، و سگشان بر درگاه غار دو دست خويش دراز كرده بود. اگر به سروقتشان مىرفتى گريزان بازمىگشتى و از آنها سخت مىترسيدى
5 Abolfazl Bahrampour
و آنان را بيدار مىپنداشتى، در حالى كه خفته بودند. و آنها را به پهلوى راست و چپ مىگردانديم، و سگشان بر آستانه غار دو دست خود را گشاده بود. اگر بر آنها مشرف مىشدى، [و از نزديك مىديدى]، بىترديد به آنها پشت كرده مىگريختى و وجودت از بيمشان آكنده مى
6 Baha Oddin Khorramshahi
و آنان را بیدار میانگاشتی و حال آنکه خفته بودند، و ایشان را [از چپ] به راست و [از راست] به چپ میگردانیم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود، چون به ایشان مینگریستی، پشت میکردی و میگریختی و از ایشان هراسان میشدی
7 Hussain Ansarian
و آنان را گمان می کنی که بیدارند، در حالی که خوابند، و آنان را به جانب راست و جانب چپ می گردانیم، و سگشان دو دستش را در آستانه غار گسترانیده است. اگر بر آنان آگاه می شدی از آنان روی برتافته و می گریختی و همه وجودت از [دیدن] آنان پر از ترس می شد
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و آنها را بیدار پنداری و حال آنکه در خوابند و ما (برای رفع خستگی) آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیدیم و سگ آنها دو دست بر در آن غار گسترده داشت، و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آنها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی
9 Mohammad Kazem Moezzi
و پنداریشان بیداران حالی که خفتگانند و میگردانیمشان بسوی راست و چپ و سگ ایشان پهنکننده است بازوهای خود را در آستانه اگر سرمیکشیدی بر آنان همانا پشت میکردی از ایشان گریزان و هر آینه پرمیشدی از ایشان ترس را
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و مىپندارى كه ايشان بيدارند، در حالى كه خفتهاند و آنها را به پهلوى راست و چپ مىگردانيم، و سگشان بر آستانه [غار] دو دست خود را دراز كرده [بود]. اگر بر حال آنان اطلاع مىيافتى، گريزان روى از آنها برمىتافتى و از [مشاهده] آنها آكنده از بيم مىشدى
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و (تو) پنداری ایشان بیدارند، حال آنکه خفتهاند. و آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیم، حال آنکه سگشان سر بر آستانه(ی غار) دو دست خود را باز کرده. اگر بر (حال) آنان آگاه شوی، بیگمان گریزان روی از آنان بر میتاختی، و بهراستی از (مشاهدهی) آنان آکنده از بیم میشوی
12 Mohsen Gharaati
و آنان را بیدار مىپنداشتى، [زیرا چشمانشان باز بود،] در حالى که آنان خواب بودند و ما آنان را به پهلوى راست و چپ مىگرداندیم [تا بدنشان سالم بماند.] و سگشان دستهاى خود را بر آستانهى غار گشوده بود. اگر نگاهشان مىکردى، پشت کرده، از آنان مىگریختى و همهی وجودت از آنان پر از ترس مىشد
13 Mostafa Khorramdel
(ای مخاطب! اگر چنین میشد که بدیشان بنگری) در حالی که ایشان خفته بودند، آنان را بیدار میانگاشتی. ما آنان را به راست و چپ میگرداندیم (و زیرورو میکردیم، تا اندامهایشان سالم بماند) و سگ ایشان بر آستانه (ی غار) دستهای خود را (به حالت نگهبانی) دراز کشیده بود. اگر بدیشان مینگریستی از آنان میگریختی و سرتاپای تو از ترس و وحشت پر میشد
14 Naser Makarem Shirazi
و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد). اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و آنان را پندارى كه بيدارند- زيرا چشمانشان باز است- و حال آنكه خفتگانند و ايشان را به جانب راست و جانب چپ مىگردانيم و سگشان دو بازوى خويش به آستانه غار گسترانيده است اگر بر ايشان ديدهور مىگشتى هر آينه به آنها پشت كرده مىگريختى و از بيمشان آكنده مىشدى