و چون به او گفته شود: «از الله بترس» خود بزرگبینی و (تکبر) او را به گناه میکشاند. پس (آتش) جهنم او را کافی است و چه بد آرامگاهی است.
English Sahih:
And when it is said to him, "Fear Allah," pride in the sin takes hold of him. Sufficient for him is Hellfire, and how wretched is the resting place. (Al-Baqarah [2] : 206)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و هنگامیکه به این مفسد- از باب خیرخواهی- گفته میشود: با بزرگداشت حدود الهی و پرهیز از نواهیاش، تقوای الهی داشته باش، غرور و تکبر او را از بازگشت به حق باز میدارد و به گناه ادامه میدهد، پس مجازات او ورود به جهنم است که برایش کافی است و جهنم مکان و جایگاه بسیار بدی برای ساکنانش است.
2 Islamhouse
و هنگامی که به او گفته میشود: «از الله بترس»، خودبزرگبینی [و غرور] او را به [استمرار بر انجام] گناه میکشانَد؛ پس [آتش] جهنم برایش کافی است و چه بد جایگاهی است!
3 Tafsir as-Saadi
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ، و از ميان مردم کسي هست که سخن او در رابطه با زندگي دنيا ترا به شگفتي مي اندازد، و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه مي گيرد، و او سر سخت ترين دشمنان است. وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَاد، و چون قدرت يابد سعي مي کند که در زمين فساد و تباهي ورزد، و تلاش مي نمايد کشتزار و دام را نابود کند، و خداوند فساد را دوست ندارد. وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ، و چون به او گفته شود:« از خدا بترس»، غرور و تکبر او را فرا مي گيرد و به گناه وادارش مي کند، پس جهنم او را کافي است، و بد آرامگاهي است. (204) پس از آنکه خداوند دستور داد بندگانش او را زیاد یاد کنند، و به ویژه در اوقات برتر و دارای فضیلت، از حالت کسی خبر داد که کار و سخنش با هم مخالفاند؛ زیرا سخن یا جایگاه انسان را بالا میبرد و یا آن را پایین میآورد. پس فرمود: (﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُعۡجِبُكَ قَوۡلُهُۥ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾) و سخنان گروهی از مردم تو را به شگفت وامیدارد، وقتی سخن میگویند، با نرمی و جذابیت صحبت میکنند و آدمی گمان میبرد که سخنانشان مفید است. و با گواه گرفتن خدا، گفتارشان را تاکید مینمایند، (﴿وَيُشۡهِدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلۡبِهِۦ﴾) بهگونهای که بگوید: همانا خداوند میداند که آنچه در دل دارم با آنچه که بر زبان میآورم موافق میباشد. اما در حقیقت دروغ میگویند، چون سخن و کارشان با هم مخالف است. پس اگر آنان راست میگفتند، میبایست قول و عملشان با هم مطابق باشد، مانند مؤمن که سخن و کردارش با یکدیگر موافق است. بنابراین فرمود: (﴿وَهُوَ أَلَدُّ ٱلۡخِصَامِ﴾) یعنی هرگاه با آنان مجادله کنی، سختی و تعصب و دیگر صفات زشت را در آنان میبینی و اخلاق آنان مانند اخلاق مؤمنان نیست که آسانگیری و تسلیم شدن در برابر حق و چشم پوشی و گذشت، خصلت آنان است.
(205) (﴿وَإِذَا تَوَلَّىٰ﴾) کسی که در حضورت سخنش تو را به شگفتی میاندازد، وقتی از پیش تو میرود (﴿سَعَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيُفۡسِدَ فِيهَا﴾) تمام سعی و تلاش خود را بر آن مبذول میدارد که گناه و معاصی را انجام دهد؛ و این همان فساد در زمین است. (﴿وَيُهۡلِكَ ٱلۡحَرۡثَ وَٱلنَّسۡلَ﴾) و تلاش مینماید کشتزار و دام را نابود کند. پس به واسطۀ ارتکاب گناه و معاصی، کشتزار و میوهها و چهارپایان تلف شده و برکت آنها ناقص و کم میشود. (﴿وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَسَادَ﴾) و چون خداوند فساد را دوست ندارد، از بندهای که در زمین فساد میکند بینهایت متنفر است، گرچه آن بنده سخن خوبی را بر زبانش بیاورد. این آیه بیانگر آن است سخنانی که از زبان افراد بیرون میآید، دلیلی بر راستی، دروغ، نیکی یا فساد آنان نیست، تا زمانی که کرداری انجام دهند که آن سخنان را تصدیق نماید. نیز این آیه بیانگر آن است که باید حالات گواهان آزموده شود و اهل حق و دروغگویان با کارهای نیکشان آزموده شوند و حالاتشان سنجیده شود؛ و نباید با ظاهرسازی و چرب زبانی آنها، فریب خورد.
(206) سپس بیان کرد کسی که با انجام گناه و نافرمانی خدا در زمین فساد میکند، هرگاه به تقوا دستور داده شود، تکبر میورزد، (﴿أَخَذَتۡهُ ٱلۡعِزَّةُ بِٱلۡإِثۡمِ﴾) پس هم گناه انجام میدهد و هم برخیرخواهان و نصیحتکنندگان تکبر میورزد. (﴿فَحَسۡبُهُۥ جَهَنَّمُ﴾) پس جهنم برای او بس است که سرای گناهکاران و متکبران است. (﴿وَلَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ﴾) و بد قرارگاه و جایگاهی است، عذاب آن همیشگی است، اندوهش به پایان نمیرسد، در آن یأس و ناامیدی برای همیشه بر انسان مستولی شده و عذاب آنها تخفیف داده نمیشود و امید پاداش ندارند؛ و این سزای جنایتهای آنهاست که در مقابلِ اعمالشان باید تحمل کنند. پناه به خداوند از حالت آنها.
4 Abdolmohammad Ayati
و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهىاش او را به گناه كشاند. جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد
5 Abolfazl Bahrampour
و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن! نخوت او را به گناه كشاند، پس جهنّم او را بس است و چه بد بسترى است
6 Baha Oddin Khorramshahi
و چون به او گفته شد از خداوند پروا کن، خود بزرگبینی او را به گنهکاری کشاند، جهنم سزای او بس است و چه بد آرامگاهی است
7 Hussain Ansarian
و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا می دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است
8 Mahdi Elahi Ghomshei
و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود). جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است
9 Mohammad Kazem Moezzi
و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکنندهی خیر - میکشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است
12 Mohsen Gharaati
و هنگامى که به او گفته شود: «از خداى پروا کن!» غرور و نخوت، او را به گناه میکشاند. پس آتش دوزخ براى او کافى است و چه بد جایگاهى است
13 Mostafa Khorramdel
و هنگامی که بدو گفته میشود: از خدا بترس (و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن)، عظمت (و نخوت، سراپای) او را فرا میگیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) میکند. پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است
14 Naser Makarem Shirazi
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه میکشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و چون به او گويند: از خداى بترس، بزرگمنشى او را به گناه وادارد- يا عزت ظاهرى كه با گناه به دست آورده او را مىگيرد-. دوزخ او را بس است و هر آينه بد بسترى است