وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى و آيا خبر موسي به تو رسيده است؟
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى آنگاه که آتشي ديد و به خانواده اش گفت:«درنگ کنيد، واقعاً من آتشي ديده ام، اميدوارم از آن آتش شعهل اي برايتان بياورم يا در اطراف آتش راهنمايي را بيابم»
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى پس چون به آن نزديک گرديد ندا داده شد که اي موسي!
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى بي گمان من پروردگار تو مي باشم، کفشهايت را بيرون بياور، زيرا تو در وادي مقدس طوي هستي.
وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى و من تو را برگزيده ام، پس به آنچه که وحي مي شود گوش فرا ده
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي همان من «الله» هستم، و معبودي بر حق جز من نيست، پس مرا پرستش کن و نماز را بخوان تا به ياد من باشي .
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى بي گمان قيامت آمدني است، نزديک است آن را از خود نيز پنهان دارم تا هر کس برابر تلاش و کوشش خود جزا و سزا داده شود.
(9 - 10) خداوند متعال به صورت استفهام تقریری، و بهمنظور بزرگداشت و تعظیمِ این داستان، به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم میفرماید: (﴿وَهَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ﴾) و آیا خبر موسی، در آن حالت که مبدأ سعادت و منشا نبوت او بود، به تو رسیده است؟! وی بعد از آنکه راه را گم کرد، و وسیلهای نداشت که در مقابل سرمای شدید خود را گرم نماید، آتشی را از دور دید. (﴿فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاۡ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا﴾) پس به خانوادهاش گفت: درنگ کنید، بهراستی من آشتی دیدهام. و آن در طرف راست طور بود.(﴿لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ﴾) امیدوارم از آن آتش، شعلهای برایتان بیاورم که خود را با آن گرم کنید. (﴿أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى﴾) یا در اطراف آتش، کسی را بیابم که راه را به من نشان دهد، و مرا راهنمایی کند. موسی به دنبال روشنایی حسّی، و راه یافتن حسّی بود؛ اما در آنجا، نور معنوی؛ یعنی نور وحی، که ارواح و دلها از آن، نور و روشنایی میگیرند؛ و هدایت حقیقی؛ یعنی هدایت شدن به راه راست را یافت که آدمی را به بهشت میرساند. پس او چیزی به دست آورد که فکرش را نمیکرد.
(11) (﴿فَلَمَّآ أَتَىٰهَا﴾) و هنگامی که به کنار آتش رسید که آن را از دور دیده بود... در حقیقت آن نور بود که عبارت است از آتشی که هم میسوزاند و هم روشنی میبخشد. گفتۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز براین دلالت مینماید که فرمود:«چیزی که مانع دیده شدن خداوند است، نور است؛ یعنی نور وحی، که ارواح و دلها از آن نور و روشنایی میگیرند؛ و هرگاه آن را کنار بزند، شکوه و عظمتِ ذات الهی، همۀ خلایق را خواهد سوزاند.» وقتی موسی به آتش رسید، از آن سو ندا داده شد؛ یعنی خداوند او را صدا زد، چنانکه فرموده است:﴿وَنَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا﴾ و از سوی راست کوه طور، او را ندا دادیم؛ و او را نزدیک ساختیم، و با مناجات خود، مشرف ساختیم.
(12) (﴿إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى﴾) خداوند او را خبر داد که پروردگارش میباشد؛ و او را دستور داد تا برای مناجات الهی آماده شود، و بدان اهتمام ورزد و کفشهایش را در بیاورد؛ چون او در وادی مقدس و پاک و معظم «طوی» میباشد. و برای مقدس بودن آن سرزمین، همین کافی است که خداوند آن را، برای مناجات با کلیم خود موسی انتخاب کرد. و بسیاری از مفسّرین گفتهاند: خداوند موسی را دستور داد تا کفشهایش را در آورد، چون کفشهایش از پوست الاغ بود. و خداوند بهتر میداند.
(13) (﴿وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُكَ﴾) و من تو را از میان مردم انتخاب نمودهام، و این بزرگترین نعمت و احسانی بود که خداوند به او ارزانی نمود، و باید سپاسی در خور این نعمت انجام داده شود. بنابراین فرمود: (﴿فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا يُوحَىٰٓ﴾) پس به آنچه که به تو وحی میشود، گوش فرا ده. و باید به وحی گوش داد؛ زیرا اصل و مبدأ دین، و ستون دعوت اسلامی است.
(14) سپس آنچه را که به او وحی کرد، بیان نمود و فرمود: (﴿إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠﴾) همانا من خدا هستم، و معبود برحقی جز من نیست. من الله هستم و سزاوارِ الوهیت، و بدان متصف هستم؛ چون در نامها و صفاتم کامل، و در کارهایم تک و تنها میباشم، و شریک و همتا و نظیر و همنامی ندارم. (﴿فَٱعۡبُدۡنِي﴾) پس مرا با همۀ انواعِ عبادت ظاهری و باطنی، و اصول و فروعِ عبادات پرستش کن. سپس نماز را بهطور ویژه بیان نمود، گرچه نماز در جملۀ عبادتها داخل است، اما به خاطر فضیلت و شرافت نماز؛ و برای اینکه نماز، عبودیت و بندگی دل و زبان و جوارح را در بر دارد، آن را به طور ویژه بیان نمود. (﴿لِذِكۡرِيٓ﴾) یعنی نماز را برپا دار تا به یاد من باشی، زیرا ذکر و یاد خداوند، بزرگترین مقصود [بندگان راستین] است؛ و عبودیت قلب و سعادت آن، به وسیلۀ نماز محقّق میشود؛ و دلی که یاد خدا در آن وجود ندارد از هرگونه خیر و برکتی خالی است، و کاملاً ویران میباشد. پس خداوند برای بندگان، انواع عبادت و به ویژه نماز را که هدف از آن ذکر و یاد خداوند میباشد، مشروع نموده است؛ خداوند متعال میفرماید:﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ﴾ بخوان آنچه از کتاب بر تو وحی شده است، و نماز را برپای دار، بیگمان نماز از زشتی و منکر باز میدارد، و ذکر خداوند بالاتر است؛ یعنی ذکر خداوند که در نماز وجود دارد، از بازداشتن نماز از زشتی و منکر مهمتر و بالاتر است؛ و به این، توحیدِ الوهیت و توحیدِ عبادت گفته میشود. پس الوهیت، صفت خداوند؛ و عبودیت، صفت بندهاش میباشد.
(15) (﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ﴾) قیامت حتما خواهد آمد، (﴿أَكَادُ أُخۡفِيهَا﴾) نزدیک است موعد آن را از خود نیز پنهان دارم. این تفسیر مطابق برخی قرائتها است که میفرماید «أکاد أخفیها عن نفسی». مانند اینکه فرموده است:﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّي﴾ تو را از قیامت میپرسند: قیامت کی برپا میشود؟ بگو:«علم آن نزد خداوند است.»﴿وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾ و نزد اوست علم وآگاهی از قیامت، و خداوند موعد و وقت فرا رسیدن قیامت را از همۀ بندگانش پنهان داشته است. پس هیچ فرشتۀ مقرب و پیامبری آن را نمیداند. و حکمت در قرار دادنِ روز قیامت این است که (﴿لِتُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ﴾) تا هر کسی برابر تلاش و کوشش نیک و بد خود، سزا و جزا داده شود. پس قیامت، دروازۀ سرای سزا و جزا میباشد، ﴿لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواۡ بِمَا عَمِلُواۡ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواۡ بِٱلۡحُسۡنَى﴾ تا بدکاران را سزای کارهایشان بدهد، و نیکوکاران را پاداش نیک.