23. مؤمنون آیه 41
فَاَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنٰهُمْ غُثَاۤءًۚ فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظّٰلِمِيْنَ ( المؤمنون: ٤١ )
Fa akhazat humus saihatu bilhaqqi faja'alnaahum ghusaaa'aa; fabu;dal lilqaw miz zaalimeen
حسین تاجی گله داری:
پس صیحه (= بانگ مرگبار) آنها را به حق فرو گرفت، آنگاه آنها را (همچون) خاشاکی (بر سیلاب) قرار دادیم، پس قوم ستمکار (از رحمت الله) دور (و نابود) باد.
English Sahih:
So the shriek seized them in truth, and We made them as [plant] stubble. Then away with the wrongdoing people. (Al-Mu'minun [23] : 41)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
پس بهسبب استحقاق آنها به عذاب در اثر سرسختی، صدایی شدید و مرگبار آنها را فراگرفت، آنگاه مانند کف روی سیل نابود گشتند، پس نابود باد قوم ستمکار.
2 Islamhouse
پس بانگی [مرگبار] آنان را بهحق فروگرفت و آنان را [همچون] خس و خاشاک [روی سیل] نمودیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت الله] دور باد!
3 Tafsir as-Saadi
ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ آنگاه پس از آنان مردماني ديگر پديد آورديم.
فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ و پيامبري از خودشان به [ميان] آنان فرستاديم كه فقط خداوند را بپرستيد، زيرا جز او معبود به حقي نداريد. آيا نميپرهيزيد؟!
وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ و اشرافيان قومش كه كفر ورزيدند و فرا رسيدن قيامت را قبول نداشتند، و به آنان در زندگاني دنيا آسايش داده بوديم، گفتند:«اين جز انساني همانند شما نيست، از آنچه ميخوريد، ميخورد، و از آنچه مينوشيد، مينوشد».
وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ و اگر از انساني مانند خود پيروي كنيد آنگاه شما زيانكار خواهيد بود.
أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ آيا به شما وعده ميدهد كه چون بميريد و تبديل به خاك و استخوان گرديد شما [بار ديگر زنده ميگرديد، و] از گورها خارج گردانده ميشويد؟!
هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ آنچه به شما وعده داده ميشود دور دور است.
إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ جز زندگاني اين جهان ما [هيچ زندگي و حياتي] وجود ندارد[گروهي از ما] زنده ميشويم، و ما برانگيخته نخواهيم شد.
إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ و او جز مردي نيست كه بر خدا دروغ بسته است و ما به او ايمان نميآوريم.
قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ گفت:«پروردگارا! ياريام كن به سبب اينكه مرا دروغگو انگاشتند».
قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ فرمود:«پس از اندك زماني پشيمان ميشوند».
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاء فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ناگهان صداي بلند [و مرگبار، آنان را به سبب استقامتي كه در برابر حق داشتند] فرا گرفت و آنان را [مانند] خاشاكي كه بر آب افتاده است گردانيديم، پس نفرين بر گروه ستمكاران.
(31) وقتی که خداوند از نوح و قومش، و اینکه آنها را هلاک کرد، سخن به میان آورد، فرمود: (﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِينَ﴾) آنگاه پس از آنان، نسلی دیگر و مردمانی دیگر پدیدار آوردیم. ظاهراً این نسل «ثمود» همان قوم صالح -علیه السلام- میباشند؛ چون این داستان، مشابه و همانند داستان آنهاست.
(32) (﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ﴾) پس پیغمبری از خودشان -که نسب و نژاد و صداقتش را میشناختند- به میان آنها فرستادیم؛ چون وقتی که پیامبر از خودشان باشد، زودتر فرمان میبرند و موجب گریز آنها نمیشود. و آن پیامبر، ملت خویش را به آنچه که پیامبران ملتهای خود را به سوی آن دعوت کردند، دعوت کرد، و چنین گفت: (﴿أَنِ ٱعۡبُدُواۡ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ﴾) خدا را بپرستید؛ زیرا جز او، معبود به حقی ندارید. پس همۀ پیامبران بر این دعوت اتفاق نمودهاند، و این اولین چیزی بوده است که امتهای خود را به سوی آن دعوت کردهاند؛ اینکه فقط خدا را پرستش نمایید، و از عبادتِ غیر او نهی نموده، و خبر دادهاند که پرستشِ غیر خدا باطل و پوچ است. بنابراین فرمود: (﴿أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾) آیا از پروردگارتان نمیهراسید تا از پرستش این بتها پرهیز کنید!
(33) (﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ وَكَذَّبُواۡ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾) و سران و اشرافی که کفر ورزیده، و سر ستیز داشتند، و قیامت و جزا را قبول نداشتند، و آنها را در زندگانی دنیا ناز و نعمت داده بودیم؛ به منظور مخالفت با پیامبرشان، و تکذیب وی و برحذر داشتن مردم از او، گفتند: (﴿مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾) این پیامبر، انسانی همچون شما میباشد، که (﴿يَأۡكُلُ مِمَّا تَأۡكُلُونَ مِنۡهُ وَيَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ﴾) از چیزهایی میخورد که شما میخورید؛ و از همان چیزهایی مینوشد که شما مینوشید. پس چه برتری و فضیلتی بر شما دارد؟ رسول میبایست فرشتهای باشد که غذا نخورد و آب ننوشد.
(34) (﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَكُمۡ إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ﴾) و اگر از پیامبر پیروی کنید و او را رئیس خود قرار دهید -حال آنکه او همانند شما انسان است- بیگمان عقلهایتان را از دست دادهاید، و از کارتان پشیمان خواهید شد. عجیب است! زیرا در حقیقت، زیانمندی و پشیمانی، بهرۀ کسانی است که از او پیروی نکرده و فرمانش نبردند؛ و نادانی و بیخردیِ بزرگ از کسی سر زده که از اطاعت انسانی که خداوند وی را برگزیده و او را با رسالت خود برتری داده، امتناع ورزیده، و به پرستش درخت و سنگ گرفتار شده است. این همانند گفتۀ ایشان است که گفتند:﴿أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّفِي ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ أَءُلۡقِيَ ٱلذِّكۡرُ عَلَيۡهِ مِنۢ بَيۡنِنَا بَلۡ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٞ﴾ آیا از انسانی از خودمان پیروی کنیم؟! همانا ما آنگاه در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود. آیا از میان همۀ ما، وحی بر او فرو فرستاده شده است؟ خیر، بلکه او دروغگویی خودپسند است.
(35 - 36) پس وقتی رسالت پیامبر را انکار کردند و نپذیرفتند، آنچه را که پیامبر میگفت -مبنی بر اینکه پس از مرگ زنده میشوند و طبق اعمالشان مورد مجازات قرار میگیرند- را نیز انکار نموده و نپذیرفتند. پس گفتند: (﴿أَيَعِدُكُمۡ أَنَّكُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَكُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّكُم مُّخۡرَجُونَ هَيۡهَاتَ هَيۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ﴾) آیا به شما وعده میدهد که چون بمیرید و تبدیل به خاک و استخوان گردید، شما بار دیگر زنده میشوید، و از گورها به در آورده شده و برانگیخته میگردید؟! زنده شدن پس از مرگ- بعد از اینکه تکه تکه شده، و تبدیل به خاک و استخوان گشتید- بسیار بعید، و دور از عقل است. دایرۀ دید آنها، بسیار کوتاه بود، و این امر را غیر ممکن میدیدند؛ و قدرت آفریننده را، با قدرت و توانایی خود مقایسه میکردند. و پاک و منزه است خداوند از اینکه تواناییاش، با توانایی آنها برابر باشد! آنان قدرت و توانایی خداوند را، بر زنده کردن مردگان، انکار کردند، خداوند را ناتوان میشمردند، و آفرینش نخستین خود را فراموش کرده و از یاد برده بودند، خداوندی که آنها را از عدم به وجود آورده بود. پس خداوند که آنها را از نیستی به هستی آورده است، زنده کردن دوبارۀ آنها بعد از آنکه خشکیدند و از بین رفتند، برای او آسانتر است. هردو کار برای خداوند آسان است. پس آنها چرا آفرینش نخستین خود را انکار نمیکنند، و امور محسوس را بزرگ و غیر ممکن دانسته و میگویند: ما همواره موجود بودهایم. این را میگویند تا بهتر بتوانند رستاخیز را انکار نمایند، و در مورد وجود خداوندِ آفریننده به مجادله بپردازند. و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد، و آن این است که خداوند زمین را پس از پژمرده شدن و خشک شدنش، سبز و خرم و زنده و شاداب میگرداند؛ مردگان را نیز زنده مینماید، و او برهر کاری تواناست. و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد، و آن پاسخی است که به منکران رستاخیز در این آیه فرموده است:﴿بَلۡ عَجِبُوٓاۡ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ فَقَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا شَيۡءٌ عَجِيبٌ أَءِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِكَ رَجۡعُۢ بَعِيدٞ﴾ بلکه از اینکه بیمدهندهای از خود آنان به نزدشان آمد، تعجب کردند. پس کافران گفتند:«آیا وقتی مُردیم، و تبدیل به خاک شدیم، دوباره زنده میشویم؟ این بازگشتی بعید است.»﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡۖ وَعِندَنَا كِتَٰبٌ حَفِيظُۢ﴾ پس خداوند در پاسخ آنها فرمود: وقتی آنها خشک شده و از بین رفتند، آنچه را زمین از آنها میکاهد، میدانیم. و نزد ما کتابی است که همه چیز را ثبت و ضبط مینماید.
(37) (﴿إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا﴾) زندگانی و حیاتی جز زندگانی این جهان وجود ندارد، برخی از مردم میمیرند، و برخی زندگی میکنند، (﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ﴾) و ما برانگیخته نخواهیم شد.
(38) او جز مردی نیست که دچار جنون و دیوانگی شده است، بنابراین سخنانی از قبیل: یگانه بودن خداوند، و جهان آخرت و زندگی پس از مرگ را به زبان میآورد. ﴿فَتَرَبَّصُواۡ بِهِۦ حَتَّىٰ حِينٖ﴾ پس تا مدتی عقوبت قتل و غیره را از او بردارید، تا احترامی برای او باشد؛ و چون دیوانه است، به سبب آنچه که میگوید، مؤاخذه نمیشود؛ یعنی ـ طبق ادعای باطل آنها ـ جای مجادلهای با او نیست، و با او در رابطه با صحت و سقم آنچه میگوید، مجادله نکنید. آنها ادعا میکردند که سخنان او باطل و پوچ است، و فقط این مانده بود که آیا او را سزا بدهند یا نه؟ بنابراین به خیال خودشان، عقلهایشان چنین اقتضا کرد که او را سزا ندهند، با اینکه مستحق سزا میباشد. آیا کفر و عنادی بالاتر از این هم هست؟!
(39) بنابراین وقتی که کفرشان شدت گرفت، و بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نشد، پیامبرشان آنان را نفرین نمود و گفت: (﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِي بِمَا كَذَّبُونِ﴾) ای پروردگارم! به سبب آنکه مرا دروغگو انگاشتند، آنان را نابود کن و خوارشان بگردان، و در همین دنیا یاریام کن.
(40 - 41) پس خداوند دعایش را اجابت کرد و فرمود: (﴿عَمَّا قَلِيلٖ لَّيُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِينَ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّيۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ﴾) به زودی پشیمان میشوند. پس به سبب استقامتی که در برابر حق داشتند، ناگهان صدای بلند و مرگبار آنان را فرا گرفت؛ و این ستمی از جانب خدا بر آنان نبود، بلکه از روی عدالت به عذاب گرفتار شدند؛ و چون ستم کرده بودند، صدای بلند و مرگبار آنها را فرا گرفت و همه را نابود کرد. (﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗ﴾) و ما ایشان را همچون خس و خاشاکی نمودیم که روی سیلاب در گوشههای رودخانه پرت شده است. و در آیهای دیگر میفرماید:﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَكَانُواۡ كَهَشِيمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ﴾ ما بر آنان فریاد [مرگباری] فرستادیم، پس همانند گیاه خشکیدۀ [کومهها] ریز و خرد شدند. (﴿فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾) پس همراه با عذاب، دوری از رحمت خدا و نفرین و نکوهش جهانیان بدرقۀ راه آنان است. ﴿فَمَا بَكَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَا كَانُواۡ مُنظَرِينَ﴾ پس آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند، و مهلت داده نشدند. این تعبیر، کنایه از آن است که نابودی آنها مورد توجه نبوده، همچنانکه وجودشان نیز مورد عنایت و توجه نبوده است. و استهزا و تمسخری است به آنان، چرا که آنها مانند کسی نبودند که فقدانش امر مهم و بزرگی شمرده شده، و دربارۀ او چنین گفته میشود:«آسمان و زمین بر فقدان او گریستند.» و از همین قبیل است آنچه که روایت شده است: «به درستی که هرگاه مؤمن فوت کرد، جایگاه نماز و محل عبادت و جایی که عملش بدانجا بلند گردانده میشود و جایی که روزیاش از آنجا نازل میشود، و ردّ پایش در زمین، برایش گریه میکنند.»﴿وَمَا كَانُواۡ﴾ و هنگامی که زمان هلاکتشان فرا رسید، نبودند از ﴿مُنظَرِينَ﴾ مهلت داده شدگان؛ یعنی به آنان تا وقتی دیگر مهلت داده نشد، بلکه عذابِ آنان را در همین دنیا فراهم ساخت. خلاصۀ مطلب اینکه وقتی آنها به عذاب گرفتار شدند، اهل آسمان و زمین برایشان غمگین نشدند؛ چون ارزشی نداشتند، و در حالی مردند که کافر بودند، و فرصت توبه کردن نداشتند، و به آنها مهلت داده نشد تا کوتاهی خود را جبران نمایند؛ زیرا حقیر و بیارزش بودند.
4 Abdolmohammad Ayati
پس به حق، بانگى سخت آنان را فرو گرفت. مانند گياه خشكشان كرديم. اى، نصيب مردم ستمكاره دورى از رحمت خدا باد
5 Abolfazl Bahrampour
پس صيحه آنها را، به حق فرو گرفت و آنها را [چون] خاشاكى قرار داديم. پس نفرين بر گروه ستمكاران
6 Baha Oddin Khorramshahi
آنگاه بانگ مرگبار آنان را به حق فرو گرفت، و آنگاه آنان را همچون خاشاک گرداندیم، نفرین بر ستمپیشگان [مشرک]
7 Hussain Ansarian
پس فریاد مرگبار [عذاب] آنان را بر [پایه وعده به] حقِّ [ما] فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روی سیل قرار دادیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت خدا] دور باد
8 Mahdi Elahi Ghomshei
تا آنگاه که صیحه و بانگ آسمانی (عذاب) آنها را بگرفت و ما آنان را خار و خاشاک بیابان ساختیم، که ستمکاران را (از رحمت الهی) دوری باد
9 Mohammad Kazem Moezzi
پس گرفتشان خروشی به حقّ و گردانیدیمشان خاشاکی به روی سیل پس دور باد برای گروه ستمگران
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
پس فرياد [مرگبار] آنان را به حقّ فرو گرفت، و آنها را [چون] خاشاكى كه بر آب افتد، گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس فریاد (مرگبار) آنان را بحق فرو گرفت. پس آنها را (چون) خاشاکی گردانیدیم. پس دورباش بر گروه ستمکاران
12 Mohsen Gharaati
پس [قهر خدا آمد و] صیحهی مرگبار که سزاوارش بودند، آنان را فراگرفت، و آنان را همچون خاشاکى که بر آب افتد، قرار دادیم، پس گروه ستمگر [از رحمت خدا] دور باد
13 Mostafa Khorramdel
ناگهان صدای بلند (و مرگبار طوفان باد) آنان را - به سبب استحقاقی که داشتند - فرو گرفت، و ما ایشان را بسان خس و خاشاک (سیلاب درهم کوبیده و تکّهتکّه روی هم انباشته) کردیم. ستمکاران (از رحمت خدا) دور و نابود شوند
14 Naser Makarem Shirazi
سرانجام صیحه آسمانی آنها را بحق فرو گرفت؛ و ما آنها را همچون خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم؛ دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
پس بانگ آسمانى- عذاب- به حق- وعده يا فرمان راستين خداوند- آنان را بگرفت، و همچون خاشاكشان كرديم پس دورى [و هلاكت] باد مردم ستمكار را