7. اعراف آیه 93
فَتَوَلّٰى عَنْهُمْ وَقَالَ يٰقَوْمِ لَقَدْ اَبْلَغْتُكُمْ رِسٰلٰتِ رَبِّيْ وَنَصَحْتُ لَكُمْۚ فَكَيْفَ اٰسٰى عَلٰى قَوْمٍ كٰفِرِيْنَ ࣖ ( الأعراف: ٩٣ )
Fatawalla 'anhum wa qaala yaa qawmi laqad ablaghtukum Risaalaati Rabbee wa nasahtu lakum fakaifa aasaa'alaa qawmin kaafireen
حسین تاجی گله داری:
آنگاه (شعیب) از آنان روی گرداند، و گفت: «ای قوم من! به راستی من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و برای شما خیر خواهی (و نصیحت) نمودم، پس چگونه بر گروه کافر (و بی ایمان) افسوس بخورم؟!».
English Sahih:
And he [i.e., Shuaib] turned away from them and said, "O my people, I had certainly conveyed to you the messages of my Lord and advised you, so how could I grieve for a disbelieving people?" (Al-A'raf [7] : 93)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
و چون نابود شدند پیامبرشان شعیب علیه السلام از آنها روی گرداند، و خطاب به آنها گفت: ای قوم من، آنچه را که پروردگارم مرا به ابلاغ آن به شما امر کرد به شما رساندم، و شما را نصیحت کردم اما شما نصیحت مرا نپذیرفتید، و از راهنمایی من اطاعت نکردید، پس چگونه بر قومی که به الله کافر هستند و بر کفرشان اصرار دارند اندوهگین باشم؟!
2 Islamhouse
پس [شعیب] از آنان روى برگرداند و گفت: «اى قوم من، بیتردید، پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و پندتان دادم. پس چگونه برای گروهى كافر [لجوج] اندوهگین باشم؟»
3 Tafsir as-Saadi
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ؛ و بر مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم گفت : اي قوم من ، الله را، بپرستيد ، شما را خدايي جز او نيست ، از جانب پروردگارتان نشانه اي روشن آمده است در پيمانه و ترازو خيانت مکنيد و به مردم کم مفروشيد واز آن پس که زمين به صلاح آمده است در آن فساد مکنيد ، که اگر ايمان آورده ايد ، اين برايتان بهتر است.
وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ؛ و بر سر راهها منشينيد تا مؤمنان به خدا را بترسانيد و از راه خدا، رويگردان سازيد و به کجروي واداريد و به ياد آريد آنگاه که اندک بوديد ، خدا بر شمار شما افزود و بنگريد که عاقبت مفسدان چگونه بوده است.
وَإِن كَانَ طَآئِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَآئِفَةٌ لَّمْ يْؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ؛ اگر گروهي از شما به آنچه من از جانب خدا بدان مبعوث شده ام ، ايمان آورده اند و گروهي هنوز ايمان نياورده اند ، صبر کنيد تا خدا ميان ما حکم کند که او بهترين داوران است.
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ؛ مهتران قومش که سرکشي پيشه کرده بودند گفتند : اي شعيب ، تو و کساني را، که به تو ايمان آورده اند از قريه خويش مي رانيم مگر آنکه به آيين ما برگرديد گفت : و هر چند از آن کراهت داشته باشيم ?
قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلاَّ أَن يَشَاء اللّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ؛ پس از آنکه خدا ما را از کيش شما رهانيده است اگر بدان بازگرديم ،، برخدا دروغ بسته باشيم ، و ما ديگر بار بدان کيش باز نمي گرديم ، مگر آنکه خدا آن پروردگار ما خواسته باشد زيرا علم پروردگار ما بر همه چيز احاطه دارد ما بر خدا توکل مي کنيم اي پروردگار ما ، ميان ما و قوم ما به حق ، راهي بگشا که تو بهترين راهگشايان هستي.
وَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَاسِرُونَ؛ مهتران قومش که کافر بودند ، گفتند : اگر از شعيب پيروي کنيد سخت زيان کرده ايد.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ؛ پس زلزله اي سخت آنان را فرو گرفت و در خانه هاي خود بر جاي مردند.
الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ؛ آنان که شعيب را به دروغگويي نسبت دادند ، گويي که هرگز در آن ديار نبوده اند آنان که شعيب را به دروغگويي نسبت دادند خود زيان کردند.
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ؛ پس ، از آنها رويگردان شد و گفت : اي قوم من ، هر آينه پيامهاي ، پروردگارم را به شما رسانيدم و اندرزتان دادم چگونه بر مردمي کافر اندوهگين شوم ?
(85) (﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ﴾) و به سوی قبیلۀ معروف مدین، (﴿أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا﴾) برادرشان -شعیب- را فرستادیم تا آنان را به عبادت خداوند یگانه و بیشریک فرا بخواند، و به آنها دستور دهد که پیمانه و ترازو را به صورت کامل بپردازند، و حقوق مردم را کم نکنند و با انجام دادن گناه در زمین، فساد و تباهی ننمایند. بنابراین فرمود: (﴿وَلَا تُفۡسِدُواۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾) و در زمین بعد از اصلاح آن، فساد مکنید. این برایتان بهتر است، اگر شما مؤمن هستید؛ زیرا ترک گناهان به خاطر فرمان بردن از دستور خدا و نزدیکی جستن به او، برای بنده بهتر و سودمندتر از آن است که مرتکب گناهان شود، وموجب ناخشنودی خداوند جبار و عذاب جهنم گردد.
(86) (﴿وَلَا تَقۡعُدُواۡ بِكُلِّ صِرَٰطٖ﴾) و بر سر هر راهی به کمین مردم ننشینید؛ یعنی راهی که رفت و آمد در آن زیاد است، مردم را از آن بر حذر ندارید، (﴿تُوعِدُونَ﴾) و مردم را از در پیش گرفتن آن مترسانید، (﴿وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ﴾) و کسانی را که به خدا ایمان آوردهاند از راه او باز ندارید. یعنی کسانی را که میخواهند به وسیلۀ این راه هدایت شوند، باز ندارید، (﴿وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗا﴾) و راه خدا را کج میخواهید، به گونهای که آن را با هواهای نفسانی خود همسو سازید. حال آنکه بر شما و دیگران واجب بود راهی را که خداوند برای بندگانش قرار داده است، و آدمی را به خشنودی او و سرای کرامت راهنمایی میکند، در پیش گیرید. راهی که بزرگترین رحمت و مهربانی خدا نسبت به بندگان است. پس به یاری آن مسلک بشتابید و به سوی آن فرا بخوانید و از آن حمایت کنید. نه اینکه راهزنان این راه باشید، و مردم را از آن باز دارید؛ زیرا این کار، ناسپاسی نعمت خدا و مخالفت و مبارزه با او، و کج کردن راستترین و میانهترین راه است. اما شما به کسی که این راه را در پیش گیرد، توهین میکنید. (﴿وَٱذۡكُرُوٓاۡ إِذۡ كُنتُمۡ قَلِيلٗا فَكَثَّرَكُمۡ﴾) و به یاد آورید نعمت خدا را، آنگاه که کم بودید، پس شما را زیاد نمود؛ یعنی شما را با دادنِ همسران و فرزندان و سلامتی رشد داد، و شما را با بیماریهایی از قبیل «وبا» و دیگر بیماریهایی که [از نسل و تعداد] شما میکاست، نیازمود، و دشمنی را بر شما مسلط نگرداند که نابودتان کند. و شما را در زمین پراکنده نکرد، بلکه با گرد آوردن در یکجا، و سرازیر کردن روزی به سویتان، و فراوانی نسل بر شما انعام کرد. (﴿وَٱنظُرُواۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ﴾) و بنگرید که سرانجام فسادکنندگان چگونه است؟ پس شما آنها را در گروههایشان جز پراکنده نمیبینید، و جز و حشت و گیاهانی در اماکن سکونتشان، نمییابید. و نام نیکی از خود برجای نگذاشتهاند، بلکه در دنیا نفرین، و در روز قیامت خواری و رسوایی بهرۀ آنان است.
(87)﴿وَإِن كَانَ طَآئِفَةٞ مِّنكُمۡ ءَامَنُواۡ بِٱلَّذِيٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ يُؤۡمِنُواۡ﴾) و اگر گروهی از شما به آنچه من بدان فرستاده شدهام، ایمان آوَرَد وگروهی دیگر ایمان نیاوَرَد ـ که بخش اعظم آنان را گروه بیایمان تشکیل میدهد ـ، (﴿فَٱصۡبِرُواۡ حَتَّىٰ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ بَيۡنَنَاۚ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ﴾) پس صبر کنید تا خدا میان ما داوری کند؛ و او بهترین داوران است؛ اهل حق را یاری داده، و باطلگرایان را به عذاب و عقوبت دچار خواهد کرد.
(88) (﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواۡ مِن قَوۡمِهِۦ﴾) و اشراف و سران متکبر قومش که از خواستها و امیال خود پیروی کرده، و با لذتها و خوشگذرانیها سرگرم و غافل شده بودند، وقتی که حق پیش آنان آمد و دیدند که با خواستهای پلیدشان موافق نیست، آن را رد کردند و از پذیرفتن آن امتناع ورزیدند، و به پیامبرشان شعیب و مؤمنان مستضعفی که همراه او بودند، گفتند: (﴿لَنُخۡرِجَنَّكَ يَٰشُعَيۡبُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواۡ مَعَكَ مِن قَرۡيَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا﴾) ای شعیب! حتماً تو و کسانیرا که همراه تو ایمان آوردهاند از شهر و آبادی خود بیرون میکنیم، یا اینکه باید به دین ما برگردید. آنها نیروی ددمنشانه و درندهخویی خود را در مقابله با حق بهکار گرفتند، و هیچ دین و عهد و حقی را رعایت نکردند؛ بلکه هوی وهوس وخواستهایشان را درنظر گرفتند، و از سفاهت و ابلهی خود که آنان را بر این سخن فاسد راهنمایی کرده بود، پیروی نموده وگفتند: یا تو و کسانی که به شما ایمان آوردهاند، به دین ما برمیگردید و یا اینکه از شهر و آبادی خود بیرونتان میکنیم. پس شعیب علیه الصلاة والسلام ـ آنانرا فرا خواند و امیدوار بود ایمان بیاورند. اما اورا تهدید کردند که اگر از ما پیروی نکنید، شمارا از وطن اخراج میکنیم. در حالی که او و کسانی که همراهش بودند، به اقامت در آن سزاوارتر بودند. (﴿قَالَ﴾) شعیب ـ علیه الصلاة والسلام ـ با تعجب از سخنشان گفت: (﴿أَوَلَوۡ كُنَّا كَٰرِهِينَ﴾) آیا علی رغم اینکه از دین و آئین باطلتان متنفر هستیم و آن را باطل میدانیم، باز از شما پیروی نماییم؟! زیرا کسی به دین شما فرا خوانده میشود که به آن علاقه داشته باشد، اما کسی که آشکارا مردم را از آن باز میدارد و پیروان آن را تقبیح میکند، چگونه به سوی آن فرا خوانده میشود؟!
(89) (﴿قَدِ ٱفۡتَرَيۡنَا عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِي مِلَّتِكُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَا﴾) بر ما گواه باشید که اگر به دین شما برگردیم بعد از آنکه خدا ما را از شر آن نجات داده است، ما دروغگو هستیم، و به خدا دروغ نسبت میدهیم؛ زیرا میدانیم که هیچ دروغ و افترایی بزرگتر از آن نیست که کسی برای خدا شریک قرار بدهد، حال آنکه او یگانه و یکتا و بینیاز است؛ خداوندی که نه همسری دارد و نه فرزندی و نه در پادشاهی شریکی دارد. (﴿وَمَا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِيهَآ﴾) و ما را نسزد که به آن در آییم و به آن برگردیم؛ یعنی غیر ممکن است که به آن برگردیم، و این یک امر محال است. پس شعیب ـ علیه الصلاة والسلام ـ آنهارا از اینکه با آنان موافقت کند، از چند جهت ناامید کرد؛ یکی اینکه دین آنها را نمیپسندند، و از شرکی که بر آن قرار دارند، متنفر هستند؛ دیگر اینکه شعیب آیین آنها را توهم و دروغ به حساب آورد، وآنها را گواه گرفت که اگر او و کسانی که همراهش هستند از آنها پیروی کنند، دروغگو میباشند؛ و دیگر اینکه شعیب و یارانش به نعمتی که خدا به آنان ارزانی داشته بود، اعتراف کردند و آن اینکه خداوند آنان را از آن دین منحرف نجات داده است؛ و دیگر اینکه برگشتن آنها به آن دین خرافی پس از اینکه خداوند آنها را هدایت کرد، غیر ممکن و محال است. و با توجه به تعظیم خدا در دلهایشان، و اعتراف به بندگی او، و اینکه او معبود یکتا است و عبادت جز برای او شایسته نیست، و اقرار به اینکه معبودانِ مشرکان باطل هستند، امکان ندارد که به دین آنان برگردند؛ زیرا خداوند به آنان عقل و خردی را ارزانی نموده است که بهوسیلۀ آن، حق و باطل و هدایت و گمراهی را تشخیص میدهند. اما از آنجا که مشیت خدا و ارادۀ او در آفریدگانش نافذ است، و هیچکس نمیتواند از دایرۀ مشیّت و خواست او بیرون رود ـگرچه تمامی اسباب دست به دست هم دهند و تمامی نیروها همسو باشندـ آنها بر خود حکم نمیکنند که چیزی را خواهند کرد یا آن را ترک کنند. بنابراین استثنایی قایل شدند و گفتند: (﴿وَمَا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِيهَآ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ ﴾) و ما را نسزد که به آن برگردیم مگر اینکه پروردگار ما بخواهد؛ یعنی برای ما و دیگران ممکن نیست که از دایرۀ خواست و مشیّت خدا که تابع علم و حکمت او است، بیرون رویم. (﴿وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًا﴾) و علم و آگاهی پروردگارمان هر چیزی را احاطه نموده است. پس خداوند آنچه را که شایستۀ بندگان است، میداند، و تدبیر امور آنان بر عهدۀ اوست. (﴿عَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡنَا﴾) بر او اعتماد نمودهایم و او ما را به راه راست هدایت خواهد کرد. بر او توکل نمودهایم و او ما را از همۀ راههای جهنم نجات میدهد؛ زیرا هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است و امر دین و دنیایش را برای او آسان میگرداند. (﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقّ﴾) پروردگارا! بین ما و قوم ما به حق داوری کن؛ یعنی مظلوم و صاحبِ حق را، بر ظالم و مخالفِ حق پیروز گردان. (﴿وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ﴾) و تو بهترین گشایندگان هستی. و خداوند برای بندگانش به دو صورت گشایش میآورد؛ گشودن علم و دانش به وسیلۀ روشن شدن حق از باطل و هدایت از گمراهی، و روشن کردن اینکه چه کسی بر راه راست است و چه کسی از آن منحرف گشته است.
(90) و نوع دوم داوری و گشایش خدا، به وسیلۀ عقوبت ستمگران و نجات و بزرگداشت صالحان صورت میپذیرد. پس آنان از خدا خواستند که میان آنها و قومشان به حق و عدالت داوری کند، و از نشانهها و عبرتهایش چیزهایی به آنان نشان دهد که هر دو گروه راهشان را از یکدیگر جدا کنند. (﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواۡ مِن قَوۡمِهِۦ﴾) و اشراف و رؤسای کافر قومش، مردم را از پیروی کردن از شعیب برحذرداشته و گفتند: (﴿لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَيۡبًا إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ﴾) اگر شما از شعیب پیروی کنید آنگاه از زیانکاران هستید. این چیزی بود که نفسشان برای آنها آراسته، و آنان را فریب داده بود که زیان و بدبختی، در پیروی کردن از هدایت و رشد است. اما ندانستند که زیان کامل و همه جانبه، در پایبندی به گمراهی و گمراه کردن دیگران است، که آنان بر آن بودند. و زمانی متوجه این قضیه شدند که عذاب آنها را فراگرفت.
(91) (﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ﴾) پس زلزلۀ شدیدی آنان را فراگرفت، (﴿ فَأَصۡبَحُواۡ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ﴾) و در خانههایشان بیهوش و خشکیده و مرده افتادند.
(92) خداوند متعال حالتِ بدِ آنها را بیان کرده و میفرماید: (﴿ٱلَّذِينَ كَذَّبُواۡ شُعَيۡبٗا كَأَن لَّمۡ يَغۡنَوۡاۡ فِيهَا﴾) کسانی که شعیب را تکذیب کردند، گویی که در خانههایشان سکونت نداشته و از آن لذت نبرده و از سایههای دلپذیر آن استفاده نکردهاند. انگار در تفریحگاهها و نهرهای آن تفرّج نکرده و از میوههای درختان آن نخوردهاند. پس عذاب، آنان را در بر گرفت و مکان سرگرمی و بازی و لذتجویی آنها را تبدیل به مکان اندوه و بدبختی و عذاب کرد. بنابراین فرمود: (﴿ٱلَّذِينَ كَذَّبُواۡ شُعَيۡبٗا كَانُواۡ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾) کسانی که شعیب را تکذیب کردند، آنان زیا کاران بودند؛ یعنی فقط آنان زیانکارند، چون آنها خویشتن و دین و خانوادههایشان را در روز قیامت ضایع میکنند، و این زیانی آشکار است. نه کسانی که به آنها گفتند: (﴿لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَيۡبًا إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ﴾) اگر شما از شعیب پیروی کنید، همانا آنگاه از زیانکاران هستید.
(93) پس وقتی که هلاک شدند، پیامبرشان ـ علیه الصلاة والسلام ـ از آنان روی برتافت، (﴿وَقَالَ﴾) و پس از مرگشان با سرزنش وتوبیخ خطاب به آنان گفت: (﴿يَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي﴾) ای قوم من! همانا پیامهای پروردگارم را به شما رساندم، و برایتان بیان کردم، به نحوی که به اعماق وجود و دلهایتان رسید، و در آن جای گرفت، و دریافتید که پیامی بالاتر از آن وجود ندارد. (﴿وَنَصَحۡتُ لَكُمۡ﴾) و شما را نصیحت کردم، اما شما نصیحت مرا نپذیرفتید و از راهنماییها اطاعت نکردید، بلکه سرپیچی و سرکشی نمودید. (﴿فَكَيۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ كَٰفِرِينَ﴾) پس چگونه برای کسانی اندوهگین شوم که خیری در آنها نیست؟ و خیر پیش آنها آمد، اما آن را رد کرده ونپذیرفتند. بنابراین جز شر و بدی چیزی شایستۀ آنها نیست. پس اینان شایسته نیستند که برایشان اندوه خورد، بلکه به هلاکت و نابود شدنشان باید شاد شد. بار خدایا! از رسوایی و خواری به تو پناه میبرم! و چه شقاوت و عقوبتی بزرگتر از آن است که آدمی به حالتی برسد که خیرخواهترین مردم از وی بیزاری جوید؟!
4 Abdolmohammad Ayati
پس، از آنها رويگردان شد و گفت: اى قوم من، هرآينه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و اندرزتان دادم. چگونه بر مردمى كافر اندوهگين شوم؟
5 Abolfazl Bahrampour
آنگاه [شعيب] از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! حقيقت اين است كه من پيامهاى پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم، پس چگونه بر قوم كافر تأسف بخورم
6 Baha Oddin Khorramshahi
آنگاه [شعیب] از آنان رویگردان شد و گفت ای قوم من، به راستی که پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و خیر شما را خواستم، پس چگونه بر قوم کافر دریغ بخورم
7 Hussain Ansarian
پس شعیب از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! یقیناً من پیام های پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیرخواهی کردم، با این حال چگونه بر گروهی که کافرند دریغ و تأسف خورم؟
8 Mahdi Elahi Ghomshei
آن گاه شعیب از آن مردم بیایمان روی گردانید و گفت: ای قوم، من به شما ابلاغ رسالتهای خدای خود کردم و شما را اندرز و نصیحت نمودم، اکنون من چگونه بر هلاک کافران غمگین باشم
9 Mohammad Kazem Moezzi
پس روی گردانید از ایشان و گفت ای قوم همانا ابلاغ نمودم به شما پیامهای پروردگار خود را و اندرز گفتم شما را پس چگونه افسوس خورم بر گروه کافران
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم؛ ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس (شعیب) از ایشان روی برتافت و گفت: «ای قوم من! بهراستی من همی رسالتهای پروردگارم را به گونهای رسا به شما رسانیدم و پندتان دادم. پس دیگر چگونه بر گروهی (از) کافران تأسف بخورم؟»
12 Mohsen Gharaati
پس [شعیب] از آنها روى برتافت و گفت: «اى قوم من! من پیامهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و خیرخواهى نمودم. با این حال، چگونه بر حال قوم بیایمان تأسف بخورم؟!»
13 Mostafa Khorramdel
سپس شعیب از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم (و در حق شما خیرخواهی نمودم. ولی حق را نشنیدید و جز بر طغیان و عصیان نیفزودید) پس با این حال چگونه بر حال قوم بیایمان (و بیدینی چون شما) اندوه بخورم؟
14 Naser Makarem Shirazi
سپس از آنان روی برتافت و گفت: «ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم؛ با این حال، چگونه بر حال قوم بیایمان تأسف بخورم؟!»
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
پس، از آنها روى گردانيد و گفت: اى قوم من، هر آينه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و شما را نيكخواهى كردم پس چگونه بر گروهى كافر اندوه برم؟