تا حق را ثابت، و باطل را از میان بر دارد، اگر چه گنهکاران نا خشنود باشند.
English Sahih:
That He should establish the truth and abolish falsehood, even if the criminals disliked it. (Al-Anfal [8] : 8)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
تا الله حق را با پیروزی اسلام و پیروانش محقق گردانَد، و این امر با شواهدی بر صدق آن محقق میگردد، و به این هدف که او سبحانه باطل را با دلایلی که بطلانش را آشکار میسازد باطل گردانَد، هر چند مشرکان این امر را نپسندند، اما الله آن را آشکار میسازد.
2 Islamhouse
[الله اسلام را پیروز کرد] تا حق را ثابت نماید و باطل را از میان بردارد؛ هر چند که گناهکاران [مشرک] ناخشنود باشند.
3 Tafsir as-Saadi
كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ؛ آنچنان بود که پروردگارت تو را از خانه ات به حق بيرون آورد ، حال آنکه گروهي از مؤمنان ناخشنود بودند. يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ؛ با آنکه حقيقت بر آنها آشکار شده در باره آن با تو مجادله مي کنند ،، چنان قدم بر مي دارند که گويي مي بينند که آنها را به سوي مرگ مي برند. وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ؛ و به يادآر آنگاه را که خدا به شما وعده داد که يکي از آن دو گروه به دست شما افتد و دوست داشتيد که آن گروه که عاري از قدرت است ، به دست شما افتد ، حال آنکه خدا مي خواست با سخنان خويش حق را بر جاي خود نشاند و ريشه کافران را قطع کند. لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ؛ تا حق را ثابت و باطل را ناچيز گرداند ، هر چند گناهکاران ناخشنود باشند. (5 - 6) خداوند متعال پیش از بیان این غزوۀ مبارک و بزرگ، صفتهایی را بیان کرد که مؤمنان باید از آن برخوردار باشند؛ زیرا هرکس به آن صفات متصف گردد، وضعیت او سامان یافته، و اعمال او اصلاح میگردد، که یکی از بزرگترین آن جهاد در راه خداست. پس همانطور که ایمانشان ایمان حقیقی بود پاداششان نیز پاداش حقیقی است که خداوند به آنان وعده داده است. به همان شیوه خداوند پیامبرش صلی الله علیه وسلم را از خانهاش بیرون آورد تا با مشرکین در بدر روبهرو شود، و اصلاً به ذهن مؤمنان نمیرسید که در این بیرون رفتنشان، میان آنان و دشمنشان جنگی رخ دهد. پس وقتی که برای آنان روشن شد که جنگ به وقوع خواهد پیوست، برخی از مؤمنان با پیامبر در این مورد مجادله نمودند، و رویارویی با دشمن را نپسندیدند، گویی به سوی مرگ رانده میشوند و ایشان [به آن] نگاه میکنند. حال آنکه شایسته نبود اینگونه موضعگیری کنند، به خصوص پس از اینکه برای آنان روشن گردید که بیرون رفتنِ آنان حق بوده، و خداوند به آن فرمان داده، وآن را پسندیده است. پس در چنین موضوعی، مجالی برای جدال وبحث نیست؛ زیرا مجادله زمانی جایز است، که حق مشتبه و مسئله مبهم باشد. اما وقتی که موضوع واضح و روشن گردید، جز تن دادن و تسلیم شدن راهی وجود ندارد. این در حالی است که بسیاری از مؤمنان به مجادله و بحث نپرداختند، و روبهرو شدن با دشمن را ناپسند ندانستند. و کسانی که خداوند آنها را سرزنش نمود، به شدت برای جهاد با کفار سر تسلیم فرود آوردند، و خداوند آنان را ثابت قدم و استوار گرداند، و برای آنان اسبابی فراهم نمود که با آن دلهایشان اطمینان یافت، که برخی از آن اسباب بیان خواهد شد. (7) در اصل آنان به این منظور بیرون رفتند تا به کاروان بزرگ قریش که «ابوسفیان بن حرب» آن را به شام برده بود، حملهور شوند. وقتی که شنیدند کاروان از شام برگشته است، پیامبر صلی الله علیه وسلم اعلام حرکت نمود، پس حدود سیصد و ده نفر در رکاب پیامبر حرکت نمودند. هفتاد شتر همراه آنان بود که به نوبت سوار میشدند، و کالاهایشان را بر این شترها حمل مینمودند. قریش از جریان آگاه شد، و برای دفاع از کاروان خود، سپاهی زیاد همراه با اسلحه وتجهیزات فراوان و اسبان و مردان جنگی که شمارشان نزدیک به هزار نفر بود، فراهم نمود، و به سوی بدر حرکت کردند. پس خداوند به مؤمنان وعدۀ پیروزی بر یکی از دو دسته را داد؛ یا بر کاروان پیروز میشوند، یا بر لشکر جنگی. پس مؤمنان دوست داشتند با کاروان روبهرو شوند؛ چون فقیر و محتاج بودند، و کاروان نیرو و قدرت چندانی نداشت. اما خداوند برخلاف آنچه آنها دوست داشتند، اراده کرد و چیزی دیگر والاتر و بلندتر از آنچه که دوست داشتند، برای آنان اراده کرد. خداوند خواست تا آنها بر لشکر جنگی پیروز شوند که بزرگان و سران قریش در آن بودند، (﴿وَيُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ﴾) و خداوند میخواست تا حق را با سخنانش آشکار و استوار بگرداند، و اهل حق را پیروز نماید. (﴿وَيَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾) و اهل باطل را ریشهکن و نابود کند، و در زمینۀ یاری کردن حق و حمایت از آن، چیزی را به بندگانش نشان بدهد که به ذهنشان خطور نکرده بود. (﴿لِيُحِقَّ ٱلۡحَقَّ﴾) تا حق را به وسیلۀ شواهد و دلایلی که بر صحت و راستی آن دلالت مینماید، آشکار گرداند، (﴿وَيُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ﴾) و باطل را به وسیلۀ دلایل و شواهدی که بر باطل بودن آن اقامه میگردد، باطل و نابود نماید.(﴿وَلَوۡكَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾) گرچه مجرمان نپسندند، خداوند به آنان توجهی نمینماید. (8) (﴿لِيُحِقَّ ٱلۡحَقَّ﴾) تا حق را به وسیلۀ شواهد و دلایلی که بر صحت و راستی آن دلالت مینماید، آشکار گرداند، (﴿وَيُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ﴾) و باطل را به وسیلۀ دلایل و شواهدی که بر باطل بودن آن اقامه میگردد، باطل و نابود نماید.(﴿وَلَوۡكَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾) گرچه مجرمان نپسندند، خداوند به آنان توجهی نمینماید.
4 Abdolmohammad Ayati
تا حق را ثابت و باطل را ناچيز گرداند، هر چند گناهكاران ناخشنود باشند
5 Abolfazl Bahrampour
تا حق را تثبيت كند و باطل را زايل گرداند، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند
6 Baha Oddin Khorramshahi
تا حق را -ولو گناهکاران ناخوش داشته باشنداحقاق و باطل را ابطال کند
7 Hussain Ansarian
تا حق را ثابت [و پابرجا و استوار نماید] وباطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
تا حق را محقق و پایدار کند و باطل را محو و نابود سازد هر چند بدکاران را خوش نیاید
9 Mohammad Kazem Moezzi
تا بپای دارد حقّ را و تباه کند باطل را و اگر چه ناخوش دارند گنهکاران
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند، هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند؛ هر چند بزهکاران را هرگز خوش نیاید
12 Mohsen Gharaati
تا حقّ را استوار و باطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند
13 Mostafa Khorramdel
تا بدین وسیله حق را (که اسلام است) پابرجا و باطل را (که شرک است) تباه گرداند، هرچند که بزهکاران (کافر و طغیانگر، آن را) نپسندند
14 Naser Makarem Shirazi
تا حق را تثبیت کند، و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
تا حق- اسلام- را پايدار و باطل را نيست گرداند، هر چند بزهكاران خوش ندارند