وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ و گروهي ديگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نيکو را با کارهاي زشت آميخته اند شايد خدا توبه شان را بپذيرد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ از داراييهايشان صدقه بستان تا آنان را پاک و منزه سازي و برايشان دعاکن ، زيرا دعاي تو مايه آرامش آنهاست ، و خدا شنوا و داناست.
(102) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَءَاخَرُونَ﴾) و مردمانی دیگر که در مدینه و اطراف آن، بلکه در سایر سرزمینهای اسلامی هستند، (﴿ٱعۡتَرَفُواۡ بِذُنُوبِهِمۡ﴾) به گناهانشان اعتراف کرده و از آن پشیمان شدهاند، و بر بازگشتن از آن، و پاک کردن خود از آلودگیها، تلاش مینمایند (﴿خَلَطُواۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَءَاخَرَ سَيِّئًا ﴾) و کار خوب را با [کاری] دیگر که بد است در آمیختهاند. و عمل صالح و خوب آن است که صاحبش اهل توحید و ایمان باشد و انسان را از کفر و شرک بیرون آورد؛ زیرا شرط پذیرفته شدن هر عمل صالحی، توحید و ایمان است. پس ایشان اعمال صالح را با اعمال بد، از قبیل: جرأت کردن بر ارتکاب برخی کارهای حرام، و کوتاهی ورزیدن در انجام برخی از واجبات درآمیخته بودند، و به این گناه اعتراف کردند. اما با این حال امیدوار بودند که خداوند آنان را بیامرزد. پس (﴿عَسَى ٱللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ﴾) امید است که خداوند توبۀ آنها را بپذیرد. و خداوند به دو صورت توبۀ بنده را میپذیرد: اول اینکه او را برای توبه کردن توفیق میدهد. دوم اینکه بعد از آنکه توبه نمود، توبهاش را میپذیرد. (﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾) بیگمان صفت خداوند آمرزیدن و مهربانی است، و هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه مشمول مغفرت و رحمت اوست، بلکه جهان بالا و پایین بر پایۀ این دو صفت وی ماندگارند. و اگر خداوند مردم را به سبب ظلمشان مؤاخذه نماید، هیچ جنبندهای را روی زمین نخواهد گذاشت. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُمۡسِكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ وَلَئِن زَالَتَآ إِنۡ أَمۡسَكَهُمَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا﴾ همانا خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا نیفتند؛ و اگر بیفتند، بعد از او هیچ کسی آنها را نگاه نمیدارد؛ همانا اوست بردبار آمرزنده. و از جملۀ مغفرت او این است که هرگاه کسانی که بر خودشان زیادهروی کردهاند، و کسانی که عمر خود را با انجام کارهای بد گذراندهاند، توبه نمایند و به سوی او باز گردند ـ حتی اگر اندکی پیش از مرگشان باشد ـ خداوند آنها را میبخشد، و از گناهانشان در میگذرد. پس این آیه دلالت مینماید کسی که کار بد و نیک انجام داده و به گناهش اعتراف نموده و پشیمان شده ولی توبۀ قطعی نکرده است، در دایرۀ بیم و امید قرار دارد، اما به سلامتی و نجات نزدیکتر است. و اما کسی که کار نیک و بد را با هم درآمیخته است و به گناهش اعتراف نکرده و بر گذشتهاش پشیمان نشده است، بلکه همواره بر گناه گذشته اصرار میورزد، به شدت باید نگران [آیندۀ] او بود.
(103) خداوند متعال به پیامبرش، و نیز وارث و جانشین او فرمان میدهد تا مؤمنان را پاک کند و ایمانشان را کامل گرداند، (﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ﴾) از اموال آنان زکات بگیر (﴿تُطَهِّرُهُمۡ﴾) تا آنان را به وسیلۀ آن از گناهان و اخلاق زشت پاک کنی، (﴿وَتُزَكِّيهِم﴾) و رشدشان بدهی، و بر اخلاق نیکو وکارهای شایستهشان بیفزایی و پاداش دنیوی و اخروی آنان را افزایش دهی، و اموالشان رشد کند. (﴿وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡ﴾) و برای مؤمنان هنگامی که زکات اموالشان را به تو میدهند، به طور عام و خاص دعا کن. (﴿إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡ﴾) بدون شک دعای تو برای آنان، مایۀ آرامش دلها و موجب خوشحالی آنان است. (﴿وَٱللَّهُ سَمِيعٌ﴾) و خداوند دعایت را میشنود و میپذیرد.(﴿عَلِيمٌ﴾) و به حالات و نیتهای بندگان داناست. پس هر کس را که عملی انجام دهد، طبق علم و آگاهیاش و به اندازۀ نیت او پاداش میدهد . و پیامبرصلی الله علیه وسلم دستور خدا را اطاعت کرد، و آنان را به دادن زکات دستور داد، و کارگزاران خود را برای جمع آوری و وصول آن فرستاد، و چون پیش کسی میرفتند و زکات او را میگرفتند، برای وی دعای خیر و برکت مینمودند. پس این آیه بر واجب بودن زکات در همۀ اموال دلالت مینماید. اگر اموال تجاری باشد که زکات آن مشخص است؛ زیرا آن مالی است که رشد میکند و مولّد و درآمدزا است. پس انصاف و عدالت آن است که به وسیلۀ پرداختن زکاتی که خداوند در آن واجب کرده است، با فقرا همدردی شود. غیر از اموال تجاری، اگر قابل رشد و نمو باشد مانند غلّات و میوهها و حیواناتی که برای پرورش و شیردهی و تولید مثل نگهداری میشوند، زکات در آن واجب است، در غیر این صورت زکات در آنها واجب نیست؛ چون اموالی که به قصد داد و ستد نگهداری میشود، به منزلۀ اموالی نیست که معمولاً انسان برای خود نگهداری مینماید، و اهداف مالی از آن مد نظر دارد؛ زیرا هدف از نگهداری چنین اموالی استفادۀ شخصی است. پس اموال غیر تجاری که قابل رشد و نمو نیست، زکات ندارد. و این آیه دلالت مینماید که بنده نمیتواند خودش را پاک نماید، و اخلاق نیک و فضایلش را رشد دهد، مگر اینکه زکات مالش را بپردازد، و هیچ چیز به اندازۀ پرداختن زکات در این خصوص مفید و مؤثر نیست. زیرا رشد و پاکسازی، منوط به پرداختن زکات است. و نیز بر این دلالت مینماید که مستحب است امام یا جانشین او، برای کسی که زکاتش را میپردازد، به خیر و برکت دعا کند. و مناسب است که این دعا با صدای بلند و طوری باشد که زکات دهنده بشنود؛ زیرا او با شنیدن دعا، آرامش مییابد. و از مفهوم آن استنباط میشود که شایسته است با سخن نرم و دعای خیر برای مؤمن و با دیگر راههایی که موجب آرامش قلب او شود، قلب او را شاد و مسرور گرداند.