26. شعراء آیه 19

و كار خود را ـ چنان که خواستی‌ـ كردى [و برای یاری مردی از قومت آن مرد قِبطی را کشتی]؛ و تو [نسبت به نعمت‌های من] ناسپاسی».

Please check ayah 26:68 for complete tafsir.

و آن كار را كه از تو سرزد مرتكب نشدى؟ پس تو كافر نعمتى

و آن كرده‌ى خويش را كردى [و كسى را كشتى‌] در حالى كه تو از ناسپاسان بودى. كودكى. لبثت (لبث): توقف كردى، ماندى. فينا: در ميان ما. عمرك: عمرت. سنين جمع سنة: سالها. فعلت فعلتك: انجام دادى آن كارت را، كار خود را كردى. كافر: كفران كننده، ناشكر

و کاری را که کرده بودی کردی و تو از کافر [نعمت‌]انی‌

و آن کارت را که کردی، کردی در حالی که از ناسپاسان [زحمات و نعمت های ما] بودی

و آن فعل زشت (قتل نفس) از تو سر زد و (به خدایی ما) کافر بودی؟

و کردی کارت را آن را که کردی و بودی از ناسپاسان‌

و [سرانجام‌] كار خود را كردى، و تو از ناسپاسانى.»

«و (سرانجام) کاری را که می‌خواستی انجام دادی، حال آنکه (نسبت به من) از ناسپاسانی.»

و با این حال،کارت را کردی، [و یکى از افراد ما را کشتى،] و تو [در برابر زحمات ما] از ناسپاسانى.»

و آن کاری را کرده‌ای که کرده‌ای و (مرتکب قتل یکی از طرفداران ما شده‌ای. و از اینها گذشته، تو اینک) کفران نعمتهای ما می‌کنی (و حق نان و نمک ما را فراموش می‌نمائی، و با ادّعای پیغمبری پروردگار جهان، الوهیّت ما را نادیده می‌گیری)

و سرانجام، آن کارت را (که نمی‌بایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی)، و تو از ناسپاسانی!»

و آن كرده خويش كه كردى، كردى و تو از ناسپاسانى