هنگامیکه همسر عمران گفت: «پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد، (برای خدمت بیتالمقدس و پرستشگر تو) باشد. پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی».
English Sahih:
[Mention, O Muhammad], when the wife of Imran said, "My Lord, indeed I have pledged to You what is in my womb, consecrated [for Your service], so accept this from me. Indeed, You are the Hearing, the Knowing." (Ali 'Imran [3] : 35)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
- ای رسول- به یاد آور آنگاه که زن عمران، مادر مریم گفت: پروردگارا من بر خود واجب کردهام حملی را که در شکم من است خالص برای خشنودی تو قرار دهم، از هر چیزی آزاد باشد تا برای تو و خانهات خدمت کند، پس آن را از من بپذیر، که تو نسبت به دعای من بسیار شنوا و نسبت به نیّت من بسیار دانا هستی.
2 Islamhouse
[ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که همسر عمران گفت: «پروردگارا، من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد [از همه چیز، در خدمت بیتالمقدس و عبادتکننده تو] باشد؛ پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی».
3 Tafsir as-Saadi
Please check ayah 3:55 for complete tafsir.
4 Abdolmohammad Ayati
و زن عمران گفت: اى پروردگار من، نذر كردم كه آنچه در شكم دارم از كار اينجهانى آزاد و تنها در خدمت تو باشد. اين نذر را از من بپذير كه تو شنوا و دانايى
5 Abolfazl Bahrampour
آنگاه كه همسر عمران گفت: پروردگار! آنچه در شكم دارم نذر تو كردم، آزاد براى [خدمت خانه] تو، پس از من بپذير كه تويى شنواى دانا
6 Baha Oddin Khorramshahi
و چنین بود که همسر عمران گفت پروردگارا من آنچه در شکم دارم نذر کردم که آزاد از هر قید، دربند خدمت تو باشد، از من بپذیر که تو شنوای دانایی
7 Hussain Ansarian
[یاد کنید] هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از ولایت و سرپرستی من] آزاد باشد، بنابراین از من بپذیر؛ یقیناً تو شنوا و دانایی
8 Mahdi Elahi Ghomshei
آن گاه که زن عمران گفت: پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من بپذیر که تویی شنوا و آگاه
9 Mohammad Kazem Moezzi
هنگامی که گفت زن عمران پروردگارا نذر کردم برای تو آنچه را در شکم دارم آزاد پس بپذیر از من همانا توئی شنوای دانا
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
چون زن عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.»
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
چون زن عمران گفت: «پروردگارم! آنچه در شکم دارم بهراستی برایت نذر کردم تا (از غیر تو) آزاد شده باشد، پس از من به شایستگی بپذیر، که همواره تویی تو بسیار شنوای دانا.»
12 Mohsen Gharaati
هنگامى که همسر عمران گفت: «پروردگارا! من نذر کردهام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد [و هیچ مسئولیتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیتالمقدّس کند،] پس از من قبول فرما، که به راستى تو شنواى دانایى!»
13 Mostafa Khorramdel
(خداوند شنید) هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم خالصانه نذر تو کردم (تا کارش تنها خدمت به بیتالمقدّس باشد.) پس (آن را) از من بپذیر که تو شنوا و دانائی (و گریه و زاری مرا میشنوی و اخلاص و هدف مرا میدانی)
14 Naser Makarem Shirazi
(به یاد آورید) هنگامی را که همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که «محرَّر» (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
[ياد كن] آنگاه كه آن عمران گفت: پروردگارا، نذر كردم كه آنچه در شكم من است آزاد باشد- آزاد از وابستگيهاى دنيا، و در خدمت پرستشگاه تو باشد-. پس از من بپذير، كه تويى شنوا و دانا