مُهْطِعِيْنَ مُقْنِعِيْ رُءُوْسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ اِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ ۚوَاَفْـِٕدَتُهُمْ هَوَاۤءٌ ۗ ( ابراهيم: ٤٣ )
muh'ṭiʿīna
مُهْطِعِينَ
Racing ahead
شتابندگان
muq'niʿī
مُقْنِعِى
raised up
بالا گرفته
ruūsihim
رُءُوسِهِمْ
their heads
سرهایشان
lā
لَا
not
برنمی گردد
yartaddu
يَرْتَدُّ
returning
برنمی گردد
ilayhim
إِلَيْهِمْ
towards them
به سوي آنان
ṭarfuhum
طَرْفُهُمْۖ
their gaze
چشم ها
wa-afidatuhum
وَأَفْـِٔدَتُهُمْ
and their hearts
و دلهایشان
hawāon
هَوَآءٌ
(are) empty
تهی شده
Muhti'eena muqni'ee ru'oosihim laa yartaddu ilaihim tarfuhum wa af'idatuhum hawaaa'
حسین تاجی گله داری:
شتابان سرها رو به بالا گرفته و چشم برهم نمیزنند، و دلهای شان (فرو ریخته و) خالی است.
English Sahih:
Racing ahead, their heads raised up, their glance does not come back to them, and their hearts are void. (Ibrahim [14] : 43)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
آنگاه که مردم شتابان از قبرهایشان بهسوی داعی برمیخیزند، و درحالیکه سرهایشان را بالا گرفتهاند از روی بیقراری به آسمان مینگرند، و چشمهایشان به حالت طبیعی بازنمیگردد، بلکه از وحشت آنچه که مشاهده میکنند خیره میماند، و دلهایشان از وحشتِ منظره، خالی و بدون عقل و فهم میشود.