نه، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمیآورند، مگر اینکه در اختلافات خویش تو را داور قرار دهند، و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند.
English Sahih:
But no, by your Lord, they will not [truly] believe until they make you, [O Muhammad], judge concerning that over which they dispute among themselves and then find within themselves no discomfort from what you have judged and submit in [full, willing] submission. (An-Nisa [4] : 65)
1 Mokhtasar Farsi (Persian)
اما امر چنانکه این منافقان ادعا میکنند نیست. سپس الله به ذات خویش سوگند یاد میکند که آنها مؤمنان واقعی نیستند مگر اینکه در تمام اختلافاتی که میان آنها واقع میشود، نزد رسول صلی الله علیه وسلم در زمان حیاتش و به شریعت او پس از وفاتش دادخواهی کنند، سپس به حکم رسول صلی الله علیه وسلم خشنود باشند، و ناراحتی و تردیدی نسبت به حکم او در سینههایشان نباشد، و در ظاهر و باطن بهطور کامل بر آن گردن نهند.
2 Islamhouse
نه؛ سوگند به پروردگارت [ای محمد] که آنان ایمان نمیآورند مگر اینکه در اختلافاتشان تو را داور قرار دهند و از داوری تو در دلِ خویش احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم [حکم تو] باشند.
3 Tafsir as-Saadi
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ؛ هيچ پيامبري را نفرستاديم جز آنکه ديگران به امر خدا بايد مطيع فرمان ، اوشوند و اگر به هنگامي که مرتکب گناهي شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پيامبر برايشان آمرزش خواسته بود ، خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند. فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا ؛ نه ، سوگند به پروردگارت که ايمان نياورند ، مگر آنکه در نزاعي که ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمي که تو مي دهي هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند. (64) خداوند به صورت ضمنی از فرمان بردن از پیامبر و تسلیم شدن در برابر اوامر او دستور میدهد و بر این امر تشویق مینماید، و خبر میدهد که هدف از فرستادن پیامبران، این است که از آنـها اطاعت شود، و باید در همۀ آنچه که پیامبران به آن فرمان میدهد و یا از آن نهی میکند، مطیع و تسلیم وی شد، و پیامبران را تعظیم و احترام کنند، همان طور که فرمانبردار، فرمانده را تعظیم مینماید. و در اینجا معصوم بودن پیامبران در تبلیغ چیزهایی که از طرف خدا دریافت میدارند، و معصوم بودن آنها در آنچه که بدان دستور میدهند، و یا از آن نهی میکنند، ثابت میگردد؛ زیرا خداوند دستور داده که به طور مطلق از آنها اطاعت شود، و اگر آنها معصوم نبودند، به طور مطلق دستور داده نمیشد که از آنها اطاعت شود، و چون آنها معصوماند، آنچه را که اشتباه و خطا است به عنوان قانون الهی برای مردم مشروع نمیکنند. (﴿بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾) یعنی اطاعتِ اطاعتکننده، به فرمان و تقدیر و قضای الهی است. این بیانگر اثبات قضا و قدر الهی است. در این بخش از آیه، مردمان تشویق شدهاند تا از خداوند یاری و کمک بطلبند. و به این مطلب اشاره شده است که اگر خداوند انسان را یاری نکند، نمیتوان از پیامبر اطاعت نمود. سپس خداوند از بخشش بزرگ خویش خبر میدهد، و کسانی را که مرتکب گناه و زشتیها شدهاند فرا میخواند، تا به گناهانشان اعتراف کرده و توبه نمایند، و از خداوند آمرزش بجویند. پس فرمود: (﴿ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاۡ أَنفُسَهُمۡ جَآءُوكَ﴾) و اگر آنها هنگامی که به خود ستم میکردند، پیش تو میآمدند، و به گناهانشان اعتراف میکردند و پشیمان و ناراحت میشدند، (﴿فَٱسۡتَغۡفَرُواۡ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ لَوَجَدُواۡ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِيمٗا﴾) و برای گناهان خود طلب آمرزش میکردند، و پیامبر برای آنها آمرزش میخواست، خداوند با بخشیدن گناهانشان، توبۀ آنها را میپذیرفت، و با پذیرفتن توبه، و توفیق دادن آنان به روی آوردن به توبه، و پاداش دادنشان بر آن، به آنان رحم مینمود. البته شرفیاب شدن به حضور حضرت رسول صلی الله علیه وسلم، منحصر به زمان حیات آن بزرگوار بوده است، چراکه سیاق [آیه] بر این مطلب دلالت میکند؛ زیرا طلب مغفرت از پیامبر، جز در دوران حیات ایشان جایز نیست. اما پس از فوت ایشان نه تنها جایز نیست چیزی از وی درخواست شود، بلکه این امر شرک به حساب میآید. (65) سپس خداوند به ذات بزرگوارش سوگند یاد نمود که آنها مؤمن به حساب نمیآیند تا پیامبر خدا را در همۀ اختلافات خود داور و حاکم قرار ندهند. به خلاف مسائلی که در آنها اجماع شده است، زیرا اجماع مبتنی بر کتاب و سنت است. اما فقط داور قرار دادن کافی نیست، تا وقتی که ملالت و دلتنگی از قضاوت پیامبر از دلهایشان دور نشود. ونباید فقط به ظاهر و از روی چشمپوشی به داوری پیامبر راضی باشند، بلکه باید قلباً از آن راضی باشند، و با اطمینان خاطر و در ظاهر و باطن تسلیم داوری پیامبر گردند. پس داور قرار دادن در مقام اسلام، و منتفی بودن رنج و کدورت قلبی در مقام ایمان، و تسلیم شدن در مقام احسان قرار دارد. پس هرکس این مراحل را تکمیل نماید، همۀ مراحل دین را تکمیل کرده است. و هرکس پیامبر را داور قرار ندهد و به حکم وی پایبند نباشد، کافر است. و هرکس پیامبر را داور قرار ندهد اما به داوری او پایبند و معتقد باشد، حکم او چون دیگر گناهکاران است.
4 Abdolmohammad Ayati
نه، سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند، مگر آنكه در نزاعى كه ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حكمى كه تو مىدهى هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند
5 Abolfazl Bahrampour
پس نه، به پروردگارت سوگند، ايمان نمىآورند مگر اين كه در اختلافى كه دارند تو را داور كنند و آنگاه در دلشان از حكمى كه كردهاى ملالى نيابند و بىچون و چرا تسليم شوند
6 Baha Oddin Khorramshahi
چنین نیست و سوگند به پروردگارت که ایمان نیاوردهاند مگر آنکه در اختلافی که دارند تو را داور کنند، آنگاه در آنچه داوری کردی هیچ دلتنگی در خود نیابند و به خوبی [به حکم تو] گردن بگذارند
7 Hussain Ansarian
به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع واختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کرده ای دروجودشان هیچ دل تنگی و ناخشنودی احساس نکنند، وبه طور کامل تسلیم شوند
8 Mahdi Elahi Ghomshei
نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمیشوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حَکَم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملاً (از دل و جان) تسلیم (فرمان تو) باشند
9 Mohammad Kazem Moezzi
نه چنین است به پروردگار تو سوگند ایمان نیارند به تو تا به داوری بگزیندت در آنچه سرزده است بینشان و سپس نیابند در دلهای خویش چارهای از آنچه تو قضاوت کردهای و تسلیم شوند تسلیم شدنی
10 Mohammad Mahdi Fooladvand
ولى چنين نيست، به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند، و كاملاً سرِ تسليم فرود آورند
11 Mohammad Sadeqi Tehrani
پس نه، (چنان نیست.) به پروردگارت قسم که ایمان نمیآورند، تا آنکه تو را در آنچه میانشان مایهی مشاجره است به داوری برگمارند؛ سپس از حکمی که کردهای در دلهاشان احساس تنگی (و تردید) نکنند و کاملاً سر تسلیم فرود آورند
12 Mohsen Gharaati
چنین نیست [که شما گمان میکنید]! به پروردگارت سوگند که مردم ایمان نمىآورند، مگر آن که در اختلافات خود، تو را داور قرار دهند، و در دل احساس ناراحتى از قضاوت تو نداشته باشند، [بلکه در برابر داورى تو] کاملاً تسلیم باشند
13 Mostafa Khorramdel
امّا، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند
14 Naser Makarem Shirazi
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند
15 Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
نه، به پروردگارت سوگند كه ايمان ندارند تا تو را در آنچه ميانشان گفتوگو و اختلاف است داور كنند و آنگاه در جانهاى خويش از آنچه داورى كرده اى هيچ دلتنگى نيابند و براستى بر آن گردن نهند