Skip to main content

وَفِيْٓ اَنْفُسِكُمْ ۗ اَفَلَا تُبْصِرُوْنَ   ( الذاريات: ٢١ )

وَفِىٓ
و در
أَنفُسِكُمْۚ
خودتان
أَفَلَا
آیا پس نمی بینید
تُبْصِرُونَ
آیا پس نمی بینید

Wa feee anfusikum; afalaa tubsiroon

و (نیز) در وجود خودتان، آیا نمی‌بینید؟

توضیح

وَفِى السَّمَاۤءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوْعَدُوْنَ   ( الذاريات: ٢٢ )

وَفِى
و در
ٱلسَّمَآءِ
آسمان
رِزْقُكُمْ
روزی شما
وَمَا
و آن چه
تُوعَدُونَ
وعده داده می شوید

Wa fissamaaa'i rizqukum wa maa too'adoon

و رزق (و روزی) شما، و آنچه به شما وعده داده می‌شود در آسمان است.

توضیح

فَوَرَبِّ السَّمَاۤءِ وَالْاَرْضِ اِنَّهٗ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَآ اَنَّكُمْ تَنْطِقُوْنَ ࣖ  ( الذاريات: ٢٣ )

فَوَرَبِّ
پس به پروردگار آسمان سوگند
ٱلسَّمَآءِ
پس به پروردگار آسمان سوگند
وَٱلْأَرْضِ
و زمين
إِنَّهُۥ
همانا او
لَحَقٌّ
واقعیت
مِّثْلَ
مانند
مَآ
آن چه
أَنَّكُمْ
همانا شما
تَنطِقُونَ
حرف می زنید

Fawa Rabbis samaaa'i wal ardi innahoo lahaqqum misla maa annakum tantiqoon

پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (وعده‌ها) حق است، همان گونه که شما (با یکدیگر) سخن می‌گویید.

توضیح

هَلْ اَتٰىكَ حَدِيْثُ ضَيْفِ اِبْرٰهِيْمَ الْمُكْرَمِيْنَۘ   ( الذاريات: ٢٤ )

هَلْ
آيا
أَتَىٰكَ
آمد برای تو
حَدِيثُ
حکایت
ضَيْفِ
مهمانان
إِبْرَٰهِيمَ
ابراهيم
ٱلْمُكْرَمِينَ
گرامیان، عزیزان

Hal ataaka hadeesu daifi Ibraaheemal mukrameen

(ای پیامبر) آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟!

توضیح

اِذْ دَخَلُوْا عَلَيْهِ فَقَالُوْا سَلٰمًا ۗقَالَ سَلٰمٌۚ قَوْمٌ مُّنْكَرُوْنَ   ( الذاريات: ٢٥ )

إِذْ
هنگامي كه
دَخَلُوا۟
وارد شده اند
عَلَيْهِ
بر او
فَقَالُوا۟
پس گفتند
سَلَٰمًاۖ
سلام
قَالَ
گفت
سَلَٰمٌ
سلام
قَوْمٌ
قومی
مُّنكَرُونَ
ناشناس

Iz dakhaloo 'alaihi faqaaloo salaaman qaala salaamun qawmum munkaroon

آنگاه که بر او وارد شدند و گفتند: «سلام» (ابراهیم در جواب) گفت: «سلام» (و با خود گفت:) گروهی نا شناس هستید».

توضیح

فَرَاغَ اِلٰٓى اَهْلِهٖ فَجَاۤءَ بِعِجْلٍ سَمِيْنٍۙ  ( الذاريات: ٢٦ )

فَرَاغَ
پس نهانی رفت
إِلَىٰٓ
به سوی
أَهْلِهِۦ
خانواده اش
فَجَآءَ
پس آورد
بِعِجْلٍ
گوساله
سَمِينٍ
فربه

Faraagha ilaaa ahlihee fajaaa'a bi'ijlin sameen

پس پنهانی به سوی همسرش رفت و گوسالۀ (بریان شده) فربهی (برای آن‌ها) آورد.

توضیح

فَقَرَّبَهٗٓ اِلَيْهِمْۚ قَالَ اَلَا تَأْكُلُوْنَ   ( الذاريات: ٢٧ )

فَقَرَّبَهُۥٓ
پس نزدیک کرد آن را
إِلَيْهِمْ
به سوي آنان
قَالَ
گفت
أَلَا
آیا نمی خورید
تَأْكُلُونَ
آیا نمی خورید

Faqarrabahooo ilaihim qaala alaa taakuloon

سپس آن را به آنان نزدیک کرد، و گفت: «آیا نمی‌خورید؟».

توضیح

فَاَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيْفَةً ۗقَالُوْا لَا تَخَفْۗ وَبَشَّرُوْهُ بِغُلٰمٍ عَلِيْمٍ   ( الذاريات: ٢٨ )

فَأَوْجَسَ
پس به هراس افتاد ، پس وحشت کرد
مِنْهُمْ
از آن‌ها
خِيفَةًۖ
ترس
قَالُوا۟
گفتند
لَا
نترس
تَخَفْۖ
نترس
وَبَشَّرُوهُ
و مژده دادند او را
بِغُلَٰمٍ
به پسر
عَلِيمٍ
دانا

Fa awjasa minhm khee fatan qaaloo laa takhaf wa bashsharoohu bighulaamin 'aleem

پس (چون دید دست به سوی غذا دراز نمی‌کنند) از آن‌ها احساس ترس (و وحشت) کرد، (آن‌ها) گفتند: «نترس (ما فرستادگان پروردگار تو ایم)» و او را به (تولد) پسری دانا بشارت دادند.

توضیح

فَاَقْبَلَتِ امْرَاَتُهٗ فِيْ صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوْزٌ عَقِيْمٌ   ( الذاريات: ٢٩ )

فَأَقْبَلَتِ
پس جلو آمد، پس رو آورد
ٱمْرَأَتُهُۥ
زنش
فِى
در
صَرَّةٍ
فریاد، واویلا
فَصَكَّتْ
پس سیلی زد
وَجْهَهَا
صورتش
وَقَالَتْ
و گفت
عَجُوزٌ
پیرزن
عَقِيمٌ
نازا

Fa aqbalatim ra-atuhoo fee sarratin fasakkat wajhahaa wa qaalat 'ajoozun 'aqeem

آنگاه همسرش (ساره) فریاد زنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «(من) پیر زنی نازا هستم (چگونه فرزند می‌زایم؟!) [ آن زمان حضرت ساره علیها السلام 99 ساله بود. (تفسیر قرطبی 17/47).]».

توضیح

قَالُوْا كَذٰلِكِۙ قَالَ رَبُّكِ ۗاِنَّهٗ هُوَ الْحَكِيْمُ الْعَلِيْمُ ۔  ( الذاريات: ٣٠ )

قَالُوا۟
گفتند
كَذَٰلِكِ
اين چنين
قَالَ
گفت
رَبُّكِۖ
پروردگارت
إِنَّهُۥ
همانا او
هُوَ
او
ٱلْحَكِيمُ
حكيم
ٱلْعَلِيمُ
دانا

Qaaloo kazaaliki qaala Rabbuki innahoo huwal hakeemul 'aleem

(فرشتگان) گفتند: «پروردگار تو این چنین فرموده است، و بی‌گمان او حکیم داناست».

توضیح