Skip to main content

اَمْ لَهُمْ شُرَكَاۤءُۚ فَلْيَأْتُوْا بِشُرَكَاۤىِٕهِمْ اِنْ كَانُوْا صٰدِقِيْنَ   ( القلم: ٤١ )

أَمْ
يا
لَهُمْ
برای آنها
شُرَكَآءُ
شريكان
فَلْيَأْتُوا۟
پس بیاورند
بِشُرَكَآئِهِمْ
شریکانشان
إِن
اگر
كَانُوا۟
بودند
صَٰدِقِينَ
راستگويان

Am lahum shurakaaa'u falyaatoo bishurakaaa 'ihim in kaanoo saadiqeen

و یا اینکه آن‌ها (معبودان و) شریکانی دارند، پس اگر است می‌گویند باید شریکان (و معبودان) خویش را بیاورند.

توضیح

يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَّيُدْعَوْنَ اِلَى السُّجُوْدِ فَلَا يَسْتَطِيْعُوْنَۙ  ( القلم: ٤٢ )

يَوْمَ
روز
يُكْشَفُ
بالا زده می شود
عَن
از
سَاقٍ
ساق
وَيُدْعَوْنَ
و فراخوانده می شوند
إِلَى
به
ٱلسُّجُودِ
سجود
فَلَا
پس نمی توانند
يَسْتَطِيعُونَ
پس نمی توانند

Yawma yukshafu 'am saaqinw wa yud'awna ilas sujoodi falaa yastatee'oon

روزی‌که (کار بالا گیرد و الله متعال برای داوری میان خلائق بیاید) ساق برهنه و مکشوف گردد، و (مشرکان) دعوت به سجود می‌شوند، ولی نمی‌توانند (سجده کنند).

توضیح

خَاشِعَةً اَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۗوَقَدْ كَانُوْا يُدْعَوْنَ اِلَى السُّجُوْدِ وَهُمْ سَالِمُوْنَ   ( القلم: ٤٣ )

خَٰشِعَةً
خشک و بی حرکت، افسرده
أَبْصَٰرُهُمْ
چشم هایشان
تَرْهَقُهُمْ
فرا می گیرد آنها
ذِلَّةٌۖ
خواری
وَقَدْ
در حالي كه
كَانُوا۟
فرا خوانده می شدند
يُدْعَوْنَ
فرا خوانده می شدند
إِلَى
به
ٱلسُّجُودِ
سجود
وَهُمْ
و ايشان
سَٰلِمُونَ
تندرستان

Khaashi'atan absaaruhum tarhaquhum zillatunw wa qad kaanoo yud'awna ilassujoodi wa hum saalimoon

(در حالی‌که) دیدگانشان (از ندامت و خجالت) فرو افتاده و ذلّت و خواری وجود‌شان را در بر گرفته است، و یقیناً که پیش از آن (در دنیا) در حالی‌که سالم بودند به سجود فرا خوانده می‌شدند.

توضیح

فَذَرْنِيْ وَمَنْ يُّكَذِّبُ بِهٰذَا الْحَدِيْثِۗ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُوْنَۙ  ( القلم: ٤٤ )

فَذَرْنِى
پس واگذار مرا
وَمَن
و هر كس
يُكَذِّبُ
تکذیب کرد
بِهَٰذَا
این سخن را
ٱلْحَدِيثِۖ
این سخن را
سَنَسْتَدْرِجُهُم
به تدریج گرفتارشان خواهیم ساخت
مِّنْ
از
حَيْثُ
هرجا
لَا
نمي‌دانند
يَعْلَمُونَ
نمي‌دانند

Fazarnee wa many yukazzibu bihaazal hadeesi sanastad rijuhum min haisu laa ya'lamoon

پس (ای پیامبر) مرا با آن کسی‌که این سخن (قرآن) را تکذیب می‌کند وا‌گذار، ما آنان را از آنجایی‌که نمی‌دانند بتدریج خواهیم گرفت.

توضیح

وَاُمْلِيْ لَهُمْۗ اِنَّ كَيْدِيْ مَتِيْنٌ   ( القلم: ٤٥ )

وَأُمْلِى
و مهلت می دهم
لَهُمْۚ
به آنها
إِنَّ
همانا
كَيْدِى
تدبیر من
مَتِينٌ
محکم و قوی

Wa umlee lahum; inna kaidee mateen

و به آن‌ها مهلت می‌دهم، بی‌گمان مکر (و تدبیر) من استوار (و محکم) است.

توضیح

اَمْ تَسْـَٔلُهُمْ اَجْرًا فَهُمْ مِّنْ مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُوْنَۚ   ( القلم: ٤٦ )

أَمْ
يا
تَسْـَٔلُهُمْ
درخواست می کنی از آنها
أَجْرًا
پاداشي
فَهُم
پس آنان
مِّن
از
مَّغْرَمٍ
غرامت و هزینه
مُّثْقَلُونَ
سنگین باران

Am tas'aluhum ajran fahum mim maghramim musqaloon

(ای پیامبر) آیا تو از آن‌ها مزدی درخواست می‌کنی، که (آن‌ها از ادای آن در رنجند، و) برایشان سنگین است؟!

توضیح

اَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُوْنَ   ( القلم: ٤٧ )

أَمْ
يا
عِندَهُمُ
نزد آنان
ٱلْغَيْبُ
غیب
فَهُمْ
پس آنان
يَكْتُبُونَ
مي‌نويسند

Am 'indahumul ghaibu fahum yaktuboon

یا (اسرار) غیب نزد آن‌هاست، پس آنان (از آن) می‌نویسند.

توضیح

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوْتِۘ اِذْ نَادٰى وَهُوَ مَكْظُوْمٌۗ  ( القلم: ٤٨ )

فَٱصْبِرْ
پس صبر کن
لِحُكْمِ
برای(ابلاغ) فرمان
رَبِّكَ
پروردگار تو
وَلَا
و نباش
تَكُن
و نباش
كَصَاحِبِ
مانند همراه ماهی، مراد حضرت یونس
ٱلْحُوتِ
مانند همراه ماهی، مراد حضرت یونس
إِذْ
هنگامي كه
نَادَىٰ
ندا کرد
وَهُوَ
و او
مَكْظُومٌ
غم زده

Fasbir lihkmi rabbika wa laa takun kasaahibil boot; iz naadaa wa huwa makzoom

پس (ای پیامبر) برای فرمان (و حکم) پروردگارت صبر کن، و مانند صاحب ماهی (= یونس بن متی) مباش، هنگامی‌که سرشار از غم و اندوه بود (الله را) نداد کرد.

توضیح

لَوْلَآ اَنْ تَدَارَكَهٗ نِعْمَةٌ مِّنْ رَّبِّهٖ لَنُبِذَ بِالْعَرَاۤءِ وَهُوَ مَذْمُوْمٌ   ( القلم: ٤٩ )

لَّوْلَآ
چرانه
أَن
كه
تَدَٰرَكَهُۥ
او را دریافت، به دادش رسید
نِعْمَةٌ
نعمتی
مِّن
از
رَّبِّهِۦ
پروردگارش
لَنُبِذَ
حتماً انداخته می شد
بِٱلْعَرَآءِ
به صحرای خشک، به بیابان برهوت
وَهُوَ
و او
مَذْمُومٌ
ملامت شده

Law laaa an tadaara kahoo ni'matum mir rabbihee lanubiza bil'araaa'i wa huwa mazmoom

اگر نعمت (و رحمتی) از سوی پروردگارش او را در نمی‌یافت، یقیناً (از شکم ماهی) به صحرای بی آب و علف بیرون افکنده می‌شد، در حالی‌که او بد‌حال (و نکوهیده) بود.

توضیح

فَاجْتَبٰىهُ رَبُّهٗ فَجَعَلَهٗ مِنَ الصّٰلِحِيْنَ   ( القلم: ٥٠ )

فَٱجْتَبَٰهُ
پس برگزید او را
رَبُّهُۥ
پروردگارش
فَجَعَلَهُۥ
پس قرار داد او را
مِنَ
از
ٱلصَّٰلِحِينَ
شايستگان

Fajtabaahu rabbuhoo faja'alahoo minas saaliheen

پس پروردگارش او را برگزید، و او را از صالحان قرار داد.

توضیح