Skip to main content

فَهُوَ فِيْ عِيْشَةٍ رَّاضِيَةٍۚ  ( الحاقة: ٢١ )

فَهُوَ
پس او
فِى
در
عِيشَةٍ
زندگی
رَّاضِيَةٍ
رضایت بخش

Fahuwa fee 'eeshatir raadiyah

پس او در یک زندگی پسندیده (و رضایت بخشی) خواهد بود.

توضیح

فِيْ جَنَّةٍ عَالِيَةٍۙ  ( الحاقة: ٢٢ )

فِى
در
جَنَّةٍ
باغ
عَالِيَةٍ
برین

Fee jannnatin 'aaliyah

در بهشتی برین.

توضیح

قُطُوْفُهَا دَانِيَةٌ   ( الحاقة: ٢٣ )

قُطُوفُهَا
میوه های تازه چیده شده
دَانِيَةٌ
نزدیک

Qutoofuhaa daaniyah

که میوه‌هایش (برای چیده شدن) در دسترس است.

توضیح

كُلُوْا وَاشْرَبُوْا هَنِيْۤـًٔا ۢبِمَآ اَسْلَفْتُمْ فِى الْاَيَّامِ الْخَالِيَةِ   ( الحاقة: ٢٤ )

كُلُوا۟
بخوريد
وَٱشْرَبُوا۟
و بياشاميد
هَنِيٓـًٔۢا
گوارا
بِمَآ
به (سبب) آنچه
أَسْلَفْتُمْ
پیش فرستادید
فِى
در
ٱلْأَيَّامِ
زروزهای
ٱلْخَالِيَةِ
گذشته

Kuloo washraboo haneee'am bimaaa aslaftum fil ayyaamil khaliyah

(و به آن‌ها گفته می‌شود (: «بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد، به (خاطر) آنچه در ایام گذشته پیش فرستاده‌اید».

توضیح

وَاَمَّا مَنْ اُوْتِيَ كِتٰبَهٗ بِشِمَالِهٖ ەۙ فَيَقُوْلُ يٰلَيْتَنِيْ لَمْ اُوْتَ كِتٰبِيَهْۚ  ( الحاقة: ٢٥ )

وَأَمَّا
و امّا
مَنْ
کسی که
أُوتِىَ
داده شد
كِتَٰبَهُۥ
نامه او
بِشِمَالِهِۦ
به دست چپش
فَيَقُولُ
پس می گوید
يَٰلَيْتَنِى
كاش من
لَمْ
نه
أُوتَ
داده شدم
كِتَٰبِيَهْ
نامه ام

Wa ammaa man ootiya kitaabahoo bishimaalihee fa yaqoolu yaalaitanee lam oota kitaaabiyah

و اما کسی‌که نامۀ (اعمالش) را به دست چپش دهند، گوید: «ای کاش هرگز نامۀ (اعمال) مرا به من داده نمی‌شد،

توضیح

وَلَمْ اَدْرِ مَا حِسَابِيَهْۚ  ( الحاقة: ٢٦ )

وَلَمْ
ونه
أَدْرِ
دانسته بودم
مَا
چیست
حِسَابِيَهْ
حسابم

Wa lam adri maa hisaabiyah

و نمی‌دانستم حسابم چیست.

توضیح

يٰلَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَۚ  ( الحاقة: ٢٧ )

يَٰلَيْتَهَا
ای کاش آن
كَانَتِ
بود
ٱلْقَاضِيَةَ
پایان دهنده، قطع کننده

Yaa laitahaa kaanatil qaadiyah

ای کاش (با مرگ) همه چیز تمام می‌شد (و پایان کار بود).

توضیح

مَآ اَغْنٰى عَنِّيْ مَالِيَهْۚ   ( الحاقة: ٢٨ )

مَآ
بی نیاز نکرد
أَغْنَىٰ
بی نیاز نکرد
عَنِّى
از من
مَالِيَهْۜ
مال من

Maaa aghnaa 'annee maaliyah

مال و دارایی‌ام مرا بی‌نیاز نکرد (و سودی نبخشید).

توضیح

هَلَكَ عَنِّيْ سُلْطٰنِيَهْۚ  ( الحاقة: ٢٩ )

هَلَكَ
از بین رفت
عَنِّى
از من
سُلْطَٰنِيَهْ
قدرتم

Halaka 'annee sultaaniyah

قدرت و فرمانروایی‌ام (نیز) از (دست) من رفت (و به‌کلی نابود شد)».

توضیح

خُذُوْهُ فَغُلُّوْهُۙ  ( الحاقة: ٣٠ )

خُذُوهُ
بگیریدش
فَغُلُّوهُ
پس به بند بکشیدش

Khuzoohu faghullooh

(به فرشتگان گفته می‌شود:) «او را بگیرید، پس طوق (به گردن) او اندازید.

توضیح